یادداشتی از محسن عباسیفرد در پایگاه تحلیلی- خبری درسانیوز؛ سید امیرحسین قاضیزادۀ هاشمی؛ ادعای تازه بعد از انبوه وعدههای بیفرجام انتخاباتی
او که سال ۱۴۰۰ گفته بود میتواند مشکل بورس را سه روزه حل کند و ۱۴۰۳ با وعدههای رنگارنگ آمد و نماند و انصراف داد حالا گفته اگر رئیس جمهور شده بود ۱۰ برابر اسراییل موشک میفرستاد! آخر کاندیدای انصرافی چطور میتوانسته رئیس جمهور شود؟!
از معاون مرحوم رئیس جمهور سابق که نامزد انتخابات اخیر ریاست جمهوری شده و خروار خروار وعده داده و گفته بود انصراف نخواهد داد ولی در نهایت ۴۸ ساعت مانده به مرحله اول کنار رفت مدتی خبری نبود تا ویدیویی که به تازگی منتشر شده و دوباره همه را به یاد وعدههای او انداخته است.
از آقای سید امیرحسین قاضیزاده هاشمی سخن میگوییم که شورای نگهبان در حالی او را واجد شرایط ریاست جمهوری دانست که به علی لاریجانی و اسحاق جهانگیری و محمود احمدینژاد و عباس آخوندی (با سابقه ریاست مجلس و معاون اولی و ریاست جمهوری و وزارت) و حتی شماری از وزیران دولت متبوع سید امیر حسین قاضیزادههاشمی و کسانی چون مهرداد بذرپاش و محمد مهدی اسماعیلی وزیر ارشاد که نزدیکترین شخص به رئیس جمهور فقید بود اجازه شرکت در رقابت ندادند.
میخواهیم دوباره از نامزدی یاد کنیم که متولد ۱۳۵۰ است یعنی در سال پیروزی انقلاب کودکی ۷ ساله بوده اما در شرح مبارزات خود گفته بود پیش از انقلاب اعلامیههای امام خمینی را توزیع میکرده است.
حالا چرا ۴ ماه و ۱۰ روز بعد از انتخابات نابه هنگام ریاست جمهوری یاد او را تازه کردهایم؟ از او که تا پایان مناظرهها لباس سیاه را از تن به در نمیآورد (بنر تبلیغاتی او در دوراهی قلهک البته البته با پیراهن آستین کوتاه آبی بود) و “رییسی عزیز رییسی عزیز” هم از دهانش نمیافتاد اما ناگهان به رغم قولی که داده بود انصراف داد و مردم را با انبوه وعدههای خود تنها گذاشت و خیلیها نگران و دلتنگ او بودند که بیوام ازدواج او چگونه سر و سامان بگیرند و تکلیف سهامشان در بورس چه میشود؟
سید امیرحسین قاضیزادۀ هاشمی
این هم جای تعجب داشت که طی سه سالی که معاون مرحوم رییسی بود چرا طرح حل مشکل بورس در سه روز را که سال ۱۴۰۰ مطرح کرده و دستمایه طنز هم شده بود طی سه سال در اختیار همان دولتی که در آن عضویت داشت و مرید و مجذوب و ذوب در رئیس آن بود قرار نداد و آنان را از ایدههای مشعشع خود محروم کرد و هر وقت از او میپرسیدند آخر از اقتصاد چه میدانی به عملکرد خود در بنیاد شهید اشاره میکرد و آن قدر که او شرکتهای بنیاد شهید را به خود نسبت میداد شاید ایلان ماسک از تسلا نگفته باشد!
حالا و چهار ماه و ۱۰ روز بعد از انتخاباتی که سید امیرحسین قاضیزادۀ هاشمی و علیرضا زاکانی در وعدههای پوچ و پوک با هم مسابقه گذاشته بودند باز سروکله اولی پیدا شده و اینبار گفته اگر من رئیس جمهوری شده بودم به اندازه ۱۰ برابر موشکهایی که اسراییل به ایران فرستاد موشک میفرستادم.
یعنی اگر آنها ۳۰۰ فروند، ما ۳۰۰۰ فروند و لابد اگر اسراییل بار دیگر ۳۰۰۰ تا ما ۳۰ هزار تا. البته نگفته وقتی دو روز قبل از انتخابات مرحله اول انصراف داده منطقاً چطور احتمال داشته او رئیس جمهور شود تا موشک بفرستد یا نفرستد؟
حالا اگر نامزدهای دیگر که ماندند و باختند بگویند باز یک چیزی! این را هم نگفته بعد از روی کار آمدن دونالد ترامپ چه؟ باز میفرستاد یا نه؟!
مهمترین وعده انتخاباتی سید امیرحسین قاضیزادۀ هاشمی در ۱۴۰۳ البته وام ازدواج یک میلیارد تومانی برای ازدواج جوانان بود. در حالی که سه سال قبل در انتخابات ۱۴۰۰ گفته بود ۵۰۰ میلیون تومان و همین به معنی آن بود که طی سه سال دولت متبوع او قدرت خرید دست کم نصف شده است! با این حال مثل ۱۴۰۰ هی به روحانی بد و بیراه میگفت!
خیلیها سید امیرحسین قاضیزادۀ هاشمی را تنها با دو انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ و ۱۴۰۳ و انبوه وعدههای خیالی و در نهایت انصراف و ایفای نقش نامزد پوششی میشناسند یا به خاطر نسبت خانوادگی با وزیر دولتی که مدام به آن حمله میکرد اما ۴ دوره نماینده مجلس هم بوده است(دورههای هفتم و هشتم و نهم و کمی در یازدهم ).
در دوره دهم نبود چون مجلس به دست نیروهای اعتدالی و میانه رو افتاد و در مجلس یازدهم نماند چون به دولت رفت و طبعاً برای مجلس دوازدهم چون معاون مرحوم رییسی و در دولت بود کاندیدای مجلس نشد. او حتی به نایب رئیسی اول مجلس هم در یک دوره رسید.
نماندن او در انتخابات به قدری واضح بود که مسعود پزشکیان او را کلاً نادیده گرفت و حتی مثل علیرضا زاکانی به او نگفت: “تا آخر میمونی دیگه؟” چون میماند هم اهمیت نداشت!
یادآوری این نکات از این رو لازم است تا بدانیم عرصه سیاست تا چه حد به آدمهای واقعبین و رجل سیاسی به معنی واقعی کلمه نیاز دارد و حالا که گرفتار خاموشیهای نوبتی شدهایم میتوان یادآوری کرد وعدههای دمدستی دادند اما از طلب ۲۶۳ میلیون یورویی ایران از ترکیه به خاطر برق نگفتند که در همین مجلس و دولتی که ایشان عضو آن بوده تصویب کردند اختلاف به داوری سوییس ارجاع شود و ریاست جمهوری پیگیری کند. در حالی که طلب مان را باید میگرفتیم تا نیروگاه بسازیم.
برای انبساط خاطر و برای این که قدر بدانیم تا اندازهای از این جور آدمها خلاص شدهایم بد نیست نگاهی بیندازیم به پیام انصراف او بعد از آن همه ادعا و وعده و دو روز مانده به انتخابات ریاست جمهوری در ۸ تیر ۱۴۰۳:
«انجام تکلیف شرعی گاهی در اصرار بر اصول متجلی میشود، گاهی در رعایت صلاح امت. در شرایط فعلی تکلیف شرعی ضمن تأکید بر اصول، تحفظ بر مصالح کلان کشور است.
به منظور حفظ انسجام نیروهای انقلاب و در پاسخ به درخواست مکتوب شورای عالی اجماع نیروهای انقلاب و برخی از علما و دلسوزان از ادامه مسیر انصراف داده، امیدوارم سه برادر دیگرم نیز در فرصت باقیمانده اجماع نموده تا جبهه انقلاب تقویت گردد.
از ملت شریف ایران، شورای محترم نگهبان، وزارت کشور و تمامی اعضای ستادهای انتخاباتیام قدردانی مینمایم. باشد که راه شهید رئیسی عزیز به بهترین نحو ادامه یابد.»
البته میدانیم از سه برادر دیگر او (محمدباقر قالیباف و سعید جلیلی و علیرضا زاکانی) تنها نفر آخر کنار کشید و دو برادر دیگر نیز ماندند و به جای آنها مسعود پزشکیان رئیس جمهوری شد!
هم او که میگفتند از جبهه انقلاب خارج است و حالا توقع دارند مدیران خود را از میان آنها منصوب کند و وزیر او را به مجلس میکشانند که چرا یکی از ما را منصوب نمیکنی؟!
و توقع دارند مسعود پزشکیان دستور میداد تعداد موشکهای ارسالی اسراییل از آسمان کشور دوست و برادر عراق را میشمردند و ضربدر دَه میکردند و به کیلومترها آن سوتر میفرستادند و لابد کشورهای دیگر هم میایستادند و کف میزدند.
اینها از سیاست و مناسبات جهانی و با ادبیات مندرس خودش (صلاح امت) همین قدر میفهمند واقعا یا شعور ما را دستکم گرفتهاند؟!
طبعاً این پرسش در ذهن شکل میگیرد که شورای نگهبان آخر چگونه فردی با این سطح از تحلیل و درک سیاسی و بینالمللی را دو بار نامزد واجد صلاحیت ریاست جمهوری شناخت؟
تنها توجیه این است که در ۱۴۰۰ تأیید شد چون میدانستند قابلیت رأیآوری ندارد و مانع انتخاب فرد موردنظر نخواهد شد و در ۱۴۰۳ هم چون مشخص بود در بازی نیست و کسی او را و وعدههای او را جدی نمیگیرد وگرنه اگر قرار بر انتخاب کسی بود که راه مرحوم رئیس جمهور فقید را ادامه دهد طبعاً به مهرداد بذرپاش اجازه میدادند که یک سرو گردن از او بالاتر است.
با این اوصاف میرسم به اصل مطلب: بامزهترین حرف سید امیرحسین قاضیزادۀ هاشمی تعداد موشکهای ارسالی در صورت ریاست جمهوری نیست. این است که گفته اگر رئیس جمهور میشدم! آخر مگر قرار بود رئیس جمهور شوید شما؟!