یادداشتی از مسعود رنجبر؛ بخش کشاورزی از جنبههای مختلف و اینکه تامین کننده مواد غذایی جامعه و عرضه کننده بخشی از مواد اولیه صنایع است بسیار حائز اهمیت میباشد، شکی نیست، از طرف دیگر به واسطه نقش رو به تزاید که مواد اولیه غذایی و سایر تولیدات کشاورزی در اقتصاد ملی و مخصوصاً در تجارت و صادرات آن ایفا میکند، بیشازپیش مورد توجه صاحبنظران و برنامهریزان باید قرار گیرد چون وابستگی آن به خارج از کشور به مراتب کمتر بوده و ضامن استقلال حداقل نان کشور است که امروز همچون سلاحی در پس گردن وارد کنندگان از ناحیه فروشندگان آن میباشد که مادامالاعمر این گونه براحتی نان را به کشورهای وارد کننده نخواهند داد. و البته سیاستهای خویش را در قبال فروش نان هم به کشورهای مصرف کننده و وارد کننده به طرق مختلف اعمال مینمایند.
بنابراین علاوه بر تأمین نان از داخل، با دست کشاورز زحمتکش و بیدفاع وطن میتواند پیوسته نقش کشاورزی را در برنامههای رشد و توسعه اقتصادی یا این مطلب همراه باشد، چگونگی اشتغال عوامل تولید و نهایتاً مشکل جذب سرمایه در این بخش به علت عدم حتمیت و ریسک بالای موجود در آن در مقایسه با سایر بخشهای اقتصادی است.
این خود میتواند به عنوان مانع اساسی در راه رشد اقتصادی این بخش قلمداد شده و حداقل گسترش زمینههای ایجاد انگیزش برای سرمایهگذاری و در نتیجه استفاده هرچه بیشتر از ظرفیتهای بالقوه کشاورزی در مملکت را با اشکال و تأمل روبرو سازد.
ریسک در بخش کشاورزی که سرمایهگذاری بیسرپناه است را میتوان از دو منظر از مناظر مختلف آن مورد توجه قرار داد. از یک طرف تولید در بخش مطرح است چون این بخش با موجود زنده اعم از گیاه یا حیوان مرتبط است، بدین لحاظ به طور دائم تولید در آن متأثر از طبیعت و عوامل محیطی است، هرچند در این زمینه پیشرفتهای تکنولوژی بدست آمده به خصوص در زمینه کاشت و صنایع فرادستی و ضریب حتمیت بالاتر و حاشیه امنیت بیشتری را برای تولید کنندگان محصولات کشاورزی موجب شده اما کافی نیست و هنوز در مقایسه با دیگر فعالیتها دیگر بخشها بازهم تولید در بخش کشاورزی بسیار آسیبپذیرتر است.
اما از طرف دیگر ریسک بسیار زیاد که دائما تولید کنندگان کشاورزی را تهدید میکند مربوط است به بازار عرضه محصولات کشاورزی این بازار چه از طرف دولت و خرید تضمینی باشد و چه از طریق واسطهها هرکدام به نحوی خون دل به خورد کشاورزان و تولید کنندگان است.
چرا؟ چون که محصولات کشاورزی علاوه بر اینکه تأمین کننده احتیاجات غذایی انسانهاست. منبع تغذیه بسیاری از موجودات و جانداران نیز میباشند.
لذا از این جهت پیوسته در معرض هجوم این قبیل از موجودات قرار میگیرند. محصولات و فرآوردههای کشاورزی همچنین با درجات متفاوتی فسادپذیر بوده، در گذر زمان قابلیت عرضه به بازار را از دست میدهند.
بنابراین برای نگهداری، عرضه و حمل و نقل آنها قطعاً بایستی شرایط خاصی محیا گردد که کشاورزان توان تهیه و فراهم آنرا ندارند و ناگزیر خون دل میخورند.
این نکته نیز به توجه خود هم از جهت حمل و نقل و تیز در ارتباط با نگهداری محصول در استانی چون کرمانشاه که مشکلات زیادی دارد هزینههای قابل توجهی را موجب میشود که باز هم کشاورزان نمیتوانند و مسئولین هم بیاهمیتاند.
چون در جایگاه مشقتهای فراوان کشاورزان چغندرکار، سیبزمینیکار، گوجهفرنگیکار، ذرتکار و… نیستند امسال نیز خرید گندم هم به این مشکلات اضافه شد.
هرچند کشاورزان بارها این نکته را ثابت کردهاند که صبوراند و به نظام وفاداراند و تولید را وظیفه میداند ولی این همه رنجها سزاوار این قشر زحمتکش نیست.
هرچند که تولید بسیاری از فراوردههای کشاورزی به ویژه محصولات زراعی و باغی، تابع شرایط محیط است، اما تولید این محصولات در شراط طبیعی فقط در محدوده زمان امکانپذیر است. بدین لحاظ عموماً در محدوده زمانی مذکور بازار با تراکم عرضه رو بروست.
افت شدید قیمت را شاهد خواهیم بود، اگر سرنوشت یک کشاورز گوجهفرنگی کار بعداز ارائه محصولاش به بازار در کرمانشاه بررسی نمایم و به یکهتازی کارخانه روژینتاک نگاهی بیندازیم و بیحمایتی مسئولین سازمان جهاد کشاورزی را مشاهد خواهید کرد و از طرفی باید کشاورز زحمتگش بعداز این همه زحمت تولید برای ارائه به بازار هم به طریق ممکن برای کارخانه مذکور دست به سینه گذاشت و قربان صدقه این کارخانه برود که به هر طریق ممکن محصولش را تحویل بدهد و بفروشد.
در این وضعیت تولید کننده که احتمالاً از ریسکهای تولید به سلامت رسیده، حال گرفتار ریسک بازار است. و در واقع بجز برای محصولاتی که به دلایلی تضمینی برای خریدشان به صورت نیم بند و با نرخی معین تعیین شده وجود دارد.
قیمت سایر فرآوردههای کشاورزی میتواند تا زمان عرضه آن به بازار پیوسته برای تولید کنندگانش در هالهای از ابهام قرار داشته باشد.
بازهم ازنظر مسئولین مقصر اصلی کشاورزان هستند که تولید زیاد کردهاند که بازار کشش ندارد، این نکته ابهام دارد، اما معلوم نیست که نقش سیاستگذاری و برنامهریزی مسئولین امر کجاست.
مسئولین این امر به نحوی کشت در حوزه کشاورزی واقفند برای تولید اغلب محصولات کشاورزی تعداد زیادی تولید کننده در محدوده جغرفیایی انسان فعالیت میکنند.
عموماً به علت نبودن برنامهریزی درست تولیدی برای کل مناطق مختلف کشور و یا عدم کارائی برنامهها، و یا به دلیل سازمان نیافتگی تولید کنندگان و بیاطلاعیشان از تولید در سطح منطقه و ناتوانی آنان از پیشبینی تولید در شرایط بازار، وفور یا کمبود محصول عرضه شده از الی به سال دیگر امری عادی و همیشگی خواهد بود، اگر پیاز را مثال بزنیم در صورت کمبود محصولات مثل سیر قلیلی از توید کنندگان ظاهراً با اقبال بلند همراه میشوند و حاصل دسترنج خود را به قیمت بالا به فروش میرسانند.
بدیهی است در سال بعد تعداد کثیری در تلاش برای برخورداری از این اقبال بلند فعالیت کرده، لیکن به دلیل فراوانی محصول عرضه شده به بازار بایستی ثمره فعالیت خود را به ثمن بخش به فروش برسانند و سالیان متمادی این اتفاقات افتاده است.
دریغ از اینکه مسئولین امر و کارشناسان بخش کشاورزی برنامهای و یا آگاهی بدهند. و هرچند که شاید اطلاع ندارند و ما انتظارمان غیر واقعی است و البته که جای دیگر سراغ نداریم که کسب اطلاع نماییم، بگذریم.
در خاتمه یک سوال که حدود نیمقرن است، مسئولین پاسخگو آن نیستند، وقتی اسم خرید محصولات کشاورزی از کشاورزان داخل کشور است همه مسئولین با اما و اگرهاشان، شانه از زیر بار خرید و پرداخت به موقع خالی میکنند و تولید کننده به امان خدا رها میکنند.
اما وقتی حرف از واردات به میان میآید همیشه مسئولین سینههای خالی از دلسوزی به حال تولید داخل به جلو زده و کیفهای خود برای واردات برداشته و سر از پا نمیشناسند و بنده نمیدانم چرا باید این گونه باشد.
مگر فروشندگان خارجی با این شیوهها و اقتصادهای کنونی محصولات به شما واردکنندگان بیدرد میفروشند؟ باید عرض کنم خیر.
مسئولین محترم وزارت جهاد کشاورزی باید کشاورزان را دریابید و قدری حمایتها را بالا ببرید.