نخستین نشست خبری مسعود پزشکیان؛ تقابل آشکار دو باور: پل و دیوار

کد خبر: 42634

چون سعید جلیلی می‌دانست اگر بخواهد فتنه‌فتنه کند بر آرای پزشکیان می‌افزاید و شعارهای توهمی خود را ترجیح می‌داد و به جای فتنه‌فتنه از "یک جهان فرصت یک ایران جهش" می‌گفت.

محسن عباسی‌فرد سردبیر تارنمای تحلیلی‌- خبری درسانیوز؛ نخستین نشست خبری مسعود پزشکیان؛ تقابل آشکار دو باور: پل و دیوار
از پرسش و پاسخ رئیس جمهوری به کیهان بهتر می‌شود دریافت که کل پروژۀ پزشکیان در یک کلمه خلاصه می‌شود: پل: میان جامعه و حکومت، میان کارشناسان و آرمان گریان، میان نسل قبلی و نسل زِد و صد البته میان ایران و جهان و خروج از انزوا. پل‌هایی هم برای بازگشت کوچیده‌ها و جلب سرمایۀ فکری و مادی آنها و علاوه بر پل، دریچه و پنجره و به قول نجیب بارور: هر کجا مرز کشیدند شما پُل بزنید/ حرف تهران و سمرقند و سرِپُل بزنید/ هر که از جنگ، سخن گفت بخندید بر او/ حرف از پنجرۀ رو به تحمّل بزنید.

اولین کنفرانس خبری رئیس جمهوری جدید ایران اگرچه با سئوال خبرگزاری فارس شروع شد اما چالشی برنینگیخت و در همان اوایل نوبت به پرسش روزنامۀ کیهان رسید که فرصتی استثنایی بود هم برای مهم‌ترین رسانۀ مخالف دولت -که وزیر ارشاد دولت سابق در واپسین ساعات حیات رئیس جمهور فقید توصیه کرده بود همه از آن یاد بگیرند و در ستایش دولت رییسی هر روز تیتر امیدوار کننده داشته باشند- و هم فرصتی برای دکتر مسعود پزشکیان که با پاسخ صریح و روشن در همان ابتدا نبض سیاسی نشست را در دست بگیرد و با پاسخ دقیق کلیت تفکر کیهانی را نقد کند و عملاً به سئؤالاتی که دیگر اصول‌گرایان رادیکال در نظر داشتند پیشاپیش پاسخ بدهد.

هم برای مخاطبان که شاهد یک گفت‌و‌گوی صریح دربارۀ اعتراضات سال ۸۸ باشند؛ کاری که در مناظره‌ها هم انجام نشد چون سعید جلیلی می‌دانست اگر بخواهد فتنه‌فتنه کند بر آرای پزشکیان می‌افزاید و شعارهای توهمی خود را ترجیح می‌داد و به جای فتنه‌فتنه از “یک جهان فرصت یک ایران جهش” می‌گفت. (این جماعت موقع انتخابات ملی‌گرا و ایران‌ستا می‌شوند و در بقیه مواقع در لاک ایدیولوژی آن هم با قرائت‌های خودشان می‌خزند. نگاه کنید به سخنان اخیر آقای علم‌الهدای مشهد که در توضیح اصطلاح” دفاع هدف‌مند” منکر مرز و سرزمین و خاک شده!)

در تفکر کیهانی دغدغۀ اصلی آب و نان و ناترازی و بیکاری و بی‌مسکنی و تورم نیست. چون به “اسب زین شدۀ” خیالی‌یی باور دارند که در اختیار دولت جدید قرار گرفته. حالا دیگر دغدغه‌شان حتی شاید حتی موی سر دخترکانی هم  در باد پریشان می‌شود. بلکه دغدغۀ اصلی‌شان این شده که برخی از آسیب‌دیدگان حوادث سال ۸۸ در رده‌های میانی مدیریتی به کار گرفته شوند.

هر چه آنان سینه‌ها از کینه‌ها شُسته‌اند و به دنبال عبور از ۱۵ سال قبل‌اند اینها اما ول‌کن ماجرا نیستند. از یک طرف می‌گویند مردم پی‌گیر رفع حصر دو تن از معتمدان امام خمینی نیستند و از طرف دیگر خودشان هی فتنه‌فتنه می‌کنند در حالی که بعد از ۸۸ سه رئیس جمهور آمده و رفته‌اند (‌احمدی‌نژاد و روحانی و مرحوم رییسی) ولی اینها در همان ۸۸ مانده‌اند. طرفه این که که طرف مورد حمایت خود در اعتراضات ۸۸ را هم طرد کرده‌اند و او را هم دیگر قبول ندارند.
اما نخستین نشست خبری پزشکیان

هر قدر پزشکیان می‌خواهد پل بزند اینها می‌خواهند دیوار بکشند. اتفاقاً مضمون کارتون مشهور هادی حیدری مجری مراسم – انتخابی که خشم کیهان را برانگیخته- و در فضای رقابت انتخاباتی و به قصد افزایش مشارکت همین بود و طرحی کشیده بود که تفکر سعید جلیلی مبتنی بر دیوار است (‌با نماد آجر) و باید به دنبال پل بود. پلی میان جامعه و حاکمیت که انتخابات آخرین دوره مجلس با کاهش فاحش مشارکت نشان داد پل ارتباطی اگرچه هنوز فرونریخته اما تا چه اندازه ضعیف شده است. جدای پل جامعه و حکومت پلی هم میان ایران و جهان چندان که دیدیم وزیر جدید ارشاد در مراسم تودیع وزیر دولت قبل و بلافاصله بعد از ادعاها و آمارهای او مهم‌ترین وظیفه را پایان انزوای ایران دانست. یعنی پل به جای دیوار.

هرچه اصلاح‌طلبان و پزشکیان و اعتدال‌گرایان و تحول‌خواهان در پی پل هستند و به صراحت نقش رهبری در تغییر فضا را هم فراموش نمی‌کنند و می‌ستایند تفکر مقابل دست‌بردار نیست و به جای دل‌جویی از کسانی که با حکم قاضی مخلوع به زندان افتادند انتظار دارند هر که را که مدتی گرفتار بوده از هستی ساقط کنند در حالی که نفوذ را باید جای دیگر بجویند. آنجا که محل اسکان اسماعیل هنیه را لو دادند و میهمان ویژۀ ایران را ترور کردند.

جدای اینها سه سال تمام مناصب را در دست داشتند و مملکت را به این وضع انداختند. وزیر جهاد کشاورزی‌شان آن بود و حسب اعلام سخن‌گوی قوۀ قضاییه وزیر صمت‌شان هم پرونده دارد. با این حال گیر داده‌اند که چرا ۴ تا جوان با گرایش اصلاحی اینجا و آنجا سمتی گرفته‌اند در حالی که اتفاقا دیگر خیلی هم جوان نیستند چون سیاست‌های آقایان جوانی و شادابی اینها را هم مثل خیل کثیری از جوانان هم سن وسال‌شان گرفته است.

پاسخ مسعود پزشکیان به پرسش کیهان اما بسیار دقیق و درست بود و یک گام هم عقب ننشست. اصل حرف او این است که برای وفاق یا توافق دو طرف باید کوتاه بیایند.

وقتی در تصویر پیش زمینۀ این سه عبارت آمده بود: گردنم را در گرو وعده‌هایم می‌گذارم، اصلاح حکم‌رانی و بازگشت به مردم یعنی قبلاً کار ایراد داشته و برخی همچنان آویزان به عقربه‌های ساعت تقلا می‌کنند زمان به جلو نرود. البته نمی‌توانند در علن از گشت ارشاد منفور و شرم‌آور دفاع کنند و هنگامی که تا سخنی علیه این طرح موهن و موهون گفته می‌شود همه کف می‌زنند یعنی شکست خورده‌اند.

هر چند ستارۀ کنفرانس خبری روزنامه‌نگار بسیار توانای حوزۀ اندیشه بود که قبل از طرح سئؤال اصلی از هراس خود برای عبور از گشت ارشاد گفت اما پرسش دیگر او تحت‌الشعاع قرار گرفت. در واکنش به اولی رئیس جمهور گفت: مگر هنوز هم اذیت می‌کنند؟ پرسش اصلی اما درباره برنامه‌هایی برای جذب انبوه رأی ناداده‌ها بود که زیر سایۀ موضوع گشت ارشاد رفت و عملاً بی‌پاسخ ماند و حیف شد. این که رئیس جمهور برای جذب نصف جمعیت ایران که در انتخابات شرکت نکرد چه برنامه‌ای دارد و در دام کسانی نیفتد که می‌خواهند جذب آن طرف را در برنامه بگذارد و از وعده‌ها کوتاه بیاید موضوع بسیار مهمی بود اما عملاً به حاشیه رفت.

انتخاب هادی حیدری روزنامه‌نگار خوش‌نام و محجوب و کارتونیست مشهور (که پوسترهای انتخاباتی مسعود پزشکیان هم کار او بود) برای اجرای نشست به جای استفاده از مجریان صدا و سیما ابتکار شایستۀ شورای اطلاع‌رسانی دولت و معاونت ارتباطات دفتر رئیس جمهوری بود که در اختیار دو چهرۀ مطبوعاتی (الیاس حضرتی و مهدی طباطبایی) قرار گرفته است. چون مجریان صدا و سیما به معنی واقعی کلمه خبرنگار نیستند و کارمند دستگاه تبلیغاتی رسمی‌اند و اگر برخی بخواهند خودشان باشند برای موقعیت کاری‌شان دچار مشکل می‌شوند. البته راضی نبودند کما این که دیدیم غیظ خود را در نظرسنجی نشان دادند: با این سئوال: آیا وفاق ملی با افراد و گروه‌هایی که سابقه مجرمیت و اقدام علیه منافع ملی دارند امکان‌پذیر است؟ (راستی اینها از کی این قدر ملی شده‌اند که هی ملی‌ملی می‌کنند؟ فراموش نکرده‌ایم قبلاً کلمه ملی کفر ابلیس بود در ادبیات صدا و سیما و حتی از گزارشگران فوتبال می‌خواستند بگویند تیم فوتبال جمهوری اسلامی یا تیم ملی جمهوری اسلامی و حالا ملی از دهان‌شان نمی‌افتد!)

دل آدم البته برای صدا و سیما می‌سوزد از این حیث که فاقد ابتکار است چون عین محتوای سئؤال کیهان را در نظرسنجی تکرار می‌کند. پاسخ هم تستی بود و باید با بله یا نه عدد گزینۀ موردنظر را به شماره فلان می‌فرستادی تا لابد اسپانسر برنامه به برنده یک دستگاه چرخ‌گوشت یا آب میوه‌گیری اهدا کند اما پاسخ درست تشریحی این است: مگر آقای خسروی -مجری خودتان- چند روز پیش در ستایش ” جناب آقای مهندس بهزاد نبوی” دادِ سخن نداد؟ چطور وقتی گفت پزشکیان بیشتر به فکر مسایل اقتصادی باشد قند در دل‌شان آب شد و یادشان رفت پیرمرد را هم بعد از ۸۸ گرفته بودند؟ (بسته به حرف دارد. اگر فراستی از فیلم ده‌نمکی تعریف کند منتقد برجسته سینماست و اگر رویکرد فرهنگی دولت قبل از نقد کند سوابق سیاسی او را یادآور می‌شوند! اگر سیدجواد هاشمی باب میل اینها فیلم بازی کند ارزشی است و اگر نه به او هم می‌پرند).

با این همه خشم کیهان و صدا وسیما از تغییر ناگهانی اتمسفر سیاسی و شکست و فروپاشی پروژه “خالص‌سازی و کل‌ش واسه ماس و هر کی ناراحته پاشه بره” قابل درک است. انتخاب مسعود پزشکیان و رأی اعتماد به تمام وزیران او را هم نمی‌توانند درک و هضم کنند و به این و آن پنجه می‌کشند.

فارغ از کینه‌ها و مرزبندی‌ها اما رئییس جمهوری جدید ایران در کنفرانس خبری تا توانست پل زد در حالی که مخالفان او کما‌فی‌السابق دست در کار دیوار کشی‌اند. پروژه خالص‌سازی شکست‌خورده، اسب زین‌ شده‌ای هم در کار نیست و پای آن در گِل است. اعتماد کثیری از مردم را از دست داده‌اند تا جایی که ۵۰ درصد در انتخابات شرکت نکردند و ۳۰ درصد امیدی به اصلاح دارند و اینها با همان ۲۰ درصد هوادار و پایگاه اجتماعی می خواهند جلو بروند و شدنی نیست.

پروژۀ مخالفان او هم مشخص است. دیوار بکشند. هرجا یک مرز و دیوار می کشند. خودی و غیرخودی می‌کنند و حاصل می‌شود ناکارآمدانی که خودشان به خودشان وام کلان و میلیاردی می‌دهند و چای دبش می‌نوشند و طی سه سال به جای ساخت سه میلیون مسکن مطابق وعده خانۀ متری ۱۰ میلیونی در تهران را سه ساله به ۸۰ میلیون رساندند و به جای عرق شرم از کارنامه‌شان دست از هیاهو برنمی‌دارند.

انتخاب زمان اولین نشست خبری بسیار هوش‌مندانه بود. چون اگر قبل از رأی اعتماد بود چه بسا بر موافقت مجلس با کل کابینه اثر منفی می‌گذاشت و اگر دیرتر و مثلاً بعد از سفر هفته بعد به آمریکا گفته می‌شد با رسانه‌های خارجی مصاحبه کرد و با داخلی‌ها نه. (حضور مهدی سنایی در کنفرانس خبری هم نشان داد اگر هم جواد ظریف به نیویورک نرود او خواهد بود و می‌توان انتظار داشت سفری متفاوت را شاهد باشیم و به جای اکتفا به استفاده تریبونی و نطق و مصاحبه دیدارها و گفت‌و‌گوهایی هم درگیرد).

نکتۀ اصلی اما همان دیوار و پل است و اگر بحث اخراج افغان‌های غیرمجاز نبود جا داشت رئیس جمهور صمیمی و شاداب یا مجری هنرمند و همکار نازنین‌مان این شعر زیبای نجیب بارور را بخوانند. چون کل پروژۀ مسعود پزشکیان در یک کلمه خلاصه می‌شود: پُل. میان جامعه و حکومت. میان کارشناسان و بدنۀ مدیریت. میان نسل قبلی و نسل زِد و صد البته میان ایران و جهان و خروج از انزوا و پل‌هایی برای بازگشت کوچیده‌ها و جلب سرمایۀ فکری و مادی آنها:هر کجا مرز کشیدند شما پل بزنید
حرف تهران و سمرقند و سرِپل بزنید

هر که از جنگ سخن گفت بخندید بر او
حرف از پنجرۀ رو به تحمّل بزنید

نه بگویید به بت‌های سیاسی، نه، نه
روی گور همۀ تفرقه‌ها گُل بزنید

مُشتی از خاک و بخارا و گِل از نیشابور
با هم آرید و به مخروبۀ کابُل بزنید

دختران قفس افتادۀ پامیر عزیز
گلی از باغ خراسان به دو کاکُل بزنید

جام از بلخ بیارید و شراب از شیراز
مستیِ هر دو جهان را به تغزّل بزنید

هر کجا مرز -ببخشید تکرار آمد-
فرض با این که کشیدند دو تا پُل بزنید!

با این وصف کار پزشکیان این است که پل بزند و به تعبیر شاعر به جای یک پل دوتا پل بزند و تلاش مخالفان را -که بی‌قدرت هم نیستند و در کار دیوار کشیدن‌اند- حتی‌المقدور خنثی کند. البته کاش به دیوار بسنده کنند چون دنبال تخریب پل‌ها هم هستند. درست است که فارسیِ وفاق می‌شود “هم‌دلی” اما می‌توان گفت وفاق چیزی نیست جز پل. کما این که خالص‌سازی و سه سالی که گذشت چیزی نبود جز دیوار! پزشکیان همچنان باید به دنبال پل باشد. چون مخالفان او بی‌کار ننشسته‌اند و اگر بر انتصابات او خرده می‌گیرند برای آن است که دور خود او هم دیوار بکشند!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *