گفتوگو محسن عباسیفرد گزارشگر پایگاه تحلیلی- خبری درسانیوز؛ آزیتا ابراهیمی مدرس صداسازی و آواز، گوینده و مجری، گزارشگر و روزنامهنگار که سال ۱۳۵۸ در شهر کرمانشاه پا به عرصه گیتی نهاد و این هنرمند خوش صدای کرمانشاهی در رشته کارشناس تکنولوژی محیطزیست به تحصیلیاش ادامه داد. اما به علت علاقهی زیادی که به هنر دارد در زمینهی موسیقی فعالیت کرد و در حالحاضر یکی از بهترین مدرسان صداسازی و آواز این دیار است.
آزیتا ابراهیمی بهعنوان روانشناس موسیقی کودک و مدرس صداسازی و آواز در «آموزشگاه پارت» و آموزشگاه خونیای دانوش مشغول تدریس میباشد.
آزیتا ابراهیمی طی سالها فعالیتی که در موسیقی داشته توانسته است موفق شود تا در «سیوپنجمین جشنواره بینالمللی موسیقی فجر» به نمایندگی از استان کرمانشاه حضور یابد و به عنوان دختر خوش صدای مناطق غرب کشور همراه جمعی از هنرمندان در بهمنماه سال ۱۳۹۸ در «تالار نیاوران» برای بانوان اجرای برنامه داشته باشد.
آزیتا بانو همچنین به همراه «تنبورنوازان مشتاق» در سال ۱۴۰۰ در سنندج بهعنوان همخوان به سرپرستی«جلیل رحمتی» و «داریوش گودرزی» در آلبوم «جام گلگون» اجرای زیبایی داشته است که این اجرای زیبا این بانوی آواز زاگرنشین طنینانداز شد و با مجوز در سراسر ایران پخش شود. تا در ۱۹ مهر سال ۱۴۰۰ در «مهرواره نمایشنامهخوانی(ژان)» دعوت کردند و موسیقی این نمایشنامه به عهده این هنرمند نامی کرمانشاهی بوده و بهعنوان نمایشنانه برتر کشور انتخاب شد.
بانو آزیتا ابراهیمی در این مهرواره بهخاطر فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی که در کرمانشاه داشته از مدیرکل امور اجتماعی و فرهنگی کرمانشاه لوح تقدیر دریافت کرد.
بانو آزیتا ابراهیمی علاوه بر کار تدریس موسیقی و آواز در کارنامه درخشانش فعالیتش در کارهای انسان دوستان وجود دارد و به عنوان «مدیر فرهنگی هنری انجمنهای مختلف» فعالیت کرده است.
آزیتا ابراهیمی در فستیوال جهانی روز زن در کردستان عراق درخشید که در شهرهای سلیمانیه، کلار و کفری اجراهای زیبایی داشت تا جایی که در سایر شهرهای دیگر کردستان عراق از اجرای ایشان استقبال کردند و از وی دعوت نمودند و به نمایندگی از موسیقی اصیل کُرد در آنجا اجرای برنامه کرد.
بانو ابراهیمی در برنامه «محاکات شبکه دو سیما» با حضور «رسول نجفیان»، «فلورا سام»، «منصور ضابطیان»، «دکتر علیرضا نبی» و جمی از هنرمندان از او دعوت بهعمل آمده تا از راز موفقیتهایی که در هنر موسیقیایی کسب کرده را جویا شوند.
واقعاً آزیتا با اجراهایی که تاکنون داشته است، همه را شگفتانگیز کرد صدای بانو آزیتا ابراهیمی دلنشین و ویژگیهای منحصربه فرد خودش را دارد و اما طنینانداز است.
سبک کار آزیتا ابراهیمی«کردی تلفیقی» است کردی کرمانشاهی و کلهری البته با موسیقی کردی سورانی هم آشناست و بیشتر کارهایاش فولکلور است. تلاش بانو ابراهیمی زنده نگهداشتن موسیقی محلی و سنتی کرمانشاه بهخصوص موسیقی کردی فولکلور است.
آزیتا ابراهیمی از پدرش به عنوان مشوق اصلیاش به خوانندگی یاد میکند و او را مشوق خود میداند اما مرگ پدرش باعث شده تا خیلی زود اصلیترین حامیاش را از دست دهد. هرچند دیگر افراد خانواده مشوقاش نبودند بلکه تمایلی هم نشان ندادهاند که این بانوی هنرمند وارد دنیای پرتلاطم موسقیایی شود؛ اما آزیتا ابراهیمی جسورتر از اینها بود که با وجود مخالفت خانوادهاش از هنری که به آن عشق میورزید، دل بکند.
این مشکلات و مسائل باعث شده تا بانو آزیتا ابراهیمی دیر به عرصه خوانندگی پیوست، تُن صدایش خاص خودش است و او را خیلی زود به شهرت رساند.
آزیتا ابراهیمی علاوه بر آن که ویژگیهای یک خواننده خوب و شش دانگ را دارد یک هنرمندی که در راه اهداف بشردوستانه و برای مقاصد نیکوکاری انجام داده است و از همه اینها مهمتر شخصیت بانو ابراهیمی است که مثالزدنی است و مخصوص خودش میباشد خوانندهی اخلاقمدار و با وقار و خیرخواه و دلسوز و دل رحمی است که بینظیر است و اما داستان زندگیاش هم فرق میکند و با سختیهای روزگار دست و پنجه نرم کرده است تا هنرمندی توانا و خوش صدا در دیار زاگرنشینان به آوازه جهانی برسد.
تاکنون نیز آلبومهای منتشر کرده است و آهنگهای زیبای؛ «عشقم نهچو»، «چی باد عمر جوانیم»، «دار سزیای»، «سپیده سو»، «کرمانشان»، «غم دنیا»، «توای بزانی»، «ای – دی بلال»، «وگو پروانه»، «شب یلد۱۴۰۰»، «شب یلد۱۴۰۳» و انواع تصنیفهایش نیز عبارتند از؛ «دلتنگم»، «هناسه»، «شیرین شیرینه»، «نیشتمان»، «درد دوری»، «خور نیری که بیتو»، «آی حریر حریره»، «خزان»، «هم دیسان تهمهن»، «مینا گیان»، «اَرشوی در وابگی پرتو»، «پشیمانم کردی»، «وخته دق بکم یار»، «خیانت»، «بیمار چو یلدم»، «زندانی»، «آی فلک»، «نازنین»،«دیور له تو»، «با من امشب زیر باران گریه کن»،«هیوا مگری»، «له باغان»«حالت اگر خرابه»،« تا با تو خندیدم»، «من رها نمیکند»، «بیا زنو تو وا بو»، «کراس کوداری»، «شوی تاریک»،«امید زندگی»، «مستانهی مستان»، «عاشق بیمه»، «حرم دل»،… و این آهنگیهایش در آلبومهای مختلف است که خوانده است و آهنگهایش هم که آمیخته موسیقی پاپ و محلی و محلی کرمانشاهی و بخشی نیز فارسی و موسیقیایی سنتی – پاپ و تلفیقی از این دو است. با این بانوی هنرمند کرمانشاهی گفتوگویی داشته که آن را میخوانید:
چطور با موسیقی و آواز علاقهمند شدید؟
من در کودکی به موسیقی علاقهمند شدم و از همان دوران برای پدرم آواز میخواندم و پدرم هم صدای بسیاز دلنشینی داشت که با آواز خواندن پدرم، من به شوق میآمد و مشوق اصلیام بود اما دست روزگار امانش نداد خیلی زود از دنیا رفت و من ماندم یک دنیا آه و حسرت و کوهی مشکلات، واقعاً شرایط سختی بود اما گذراندم.
سایر افراد خانوادهات درباره آوازخواندنتان چگونه بود؟
هیچ وقت آن طور با موسیقی موافق نبودند و به خصوص مادرم که نگاه سنتی دارد با آواز خواندن بانوان موافق نیست و همیشه با آواز خواندن من مخالف بود و هماکنون نیز مخالفت میکند به همین دلیل بعداز فوت پدرم خیلی دیر وارد عرصه موسیقی شدم.
چه وقتی به طور جدی و حرفهای به سمت موسیقی گرایش پیدا کردید؟
گرایش به سمت موسیقی از آن جا شروع شد به علت مشکلات زندگیام و برای تسکین دردهایم که هر روز ضَجههایم را با خودم زمزمه میکردم به موسیقی پناه آوردم و کار موسیقایی را شروع کردم و از مرداد سال ۱۳۹۸ وقتی که برای اولینبار آهنگ «حرم دل» با صدای استاد و هنرمند بزرگ محمدرضا شجریان را از فضای مجازی دانلود کردم و در خانه شنیدم؛ ناخودآگاه محو این آهنگ شدم. این صدا من را جذب کرد و اصلا” حرکتی نمیکردم. چند دقیقه در آن حال و هوا باقی ماندم و درهمان زمان جرقهای در ذهن من زده شد. علاقهمند به موسیقی محلی، سنتی و لالاهای مادرانه شدم و هر زمان که خانه بودم به آهنگهای محلی، بومی و به ویژه استاد شجریان گوش میکردم و برخی اوقات نیز که از تلویزیون و رادیو در آن زمان آهنگهایی پخش میشد، گوش میکردم و از سن ۳۹ سالگی تا حالا آهنگ و قطعات و مولودیهای زیادی خواندهام.
به نظر شما تنها داشتن استعداد برای ورود به دنیای موسیقیایی کفایت میکند یا باید در کلاسهای آموزشی، دورههای یادگیری ساز و آواز و صدا سازی گذراند؟
ابتداً در نظر داشته باشیم که استعداد و توانایی ذاتی در افراد به آنان در کسب مهارت آن هم در سطح بالاتر کمک میکند استعداد بیش از آنکه به میزان هوش و مهارتهای فردی در یادگیری و انجام کارهای مهم مربوط باشد، به تیپ روانی و شخصیتی و علایق فرد بر میگردد. جالب است که میزان استعداد نهفته هر فرد در هر رشته و شاخهای، مستقیماً با تمایلاتش به انجام آن کار ارتباط دارد و احتمال اینکه شخصی در کاری که به انجامش علاقه دارد موفق هم شود بالاست؛ پس اگر استعداد باشد یک فرد یک قدم جلوتر خواهد رفت. نظر من این است که هر انسانی که بتواند سخن بگوید و مشکل شنوایی هم نداشته باشد میتواند با تمرین و ممارست و تلاش، خواننده خوبی بشود و آواز بخواند. اگر استعداد نباشد ولی تلاش و علاقه در فرد باشد بازهم میتواند در کار خود موفق باشد و با شرکت در کلاسهای صداسازی و آواز وارد عرصه خوانندگی شود.
آیا دورههای آموزشی را در زمینه آواز خواندن گذراندهاید؟
خیر- شرایط من طوری نبود که بتوانم در کلاسهای موسیقیایی شرکت نمایم، من با شنیدن صدای بزرگان موسیقی و گوش دادن به پکهای آموزشی به صورت خودآموز موسیقی و آواز را فرا گرفتم.
آزیتا صدایت برای گویندگی حرف ندارد و تاکنون مجریگری هم انجام دادهاید؟
بله. به کار دکلمه شعر و گویندگی و اجرا علاقهمندم و در گذشته در سایت«شنوتو» فعالیت کردم. اما در پادکستهای انگیزشی صوتی ساختم و تلاشم این بود از طریق این پادکستهای انگیزشی به مردم کمک نمایم.
آیا کسی تشویقتان کرد که دکلمه شعر و گویندگی را تجربه نماید؟
برخی از آشنایان و دوستان که مرا میشناختند از من خواستند و میگفتند؛«تو هنگام حرف زدن همه احساسات را بروز میدهید و از طرفی چون صدای مناسبی دارید میتوانید در حرفه گویندگی موفق شوید». همین تشویقها و تعریفها برایم انگیزه شد تا گویندگی کنم و دکلمه شعر را بگویم.
بیشتر خوانندگان تجربه تلاوت قرآن با صوت را دارند شما چطور؟
بله- راستش در دوران تحصیلیام در مدارس راهنمایی و دبیرستان تلاوت قرآن میکردم آن زمان از دانشآموزان که صوت زیبا داشتند میخواستند سر صف قرآن را با تلاوت بخوانند. من هم این سعادت را پیدا کردم که در دوران مدرسه سر صف قرآن را با صوت بخوانم؛ اکنون نیز همچنان علاقه به قرائت قرآن را دارم.
در بین سبکهای موسیقی چرا موسیقی فولکلور کردی را انتخاب کردید؟
من علاقه فراوانی به این سبک موسیقی دارم و چون زبان مادریام است و از طرفی هم کرمانشاه، کردستان سرزمین ترانهها و آهنگهای مختلف است. هر منطقه ترانه و لالایی خاص خود را دارد؛ همچنین موسیقی کرمانشاه و کردستان بهدلیل زندگی سخت و معیشت دشوار در کوهستانها حالتی رزمی، بزمی، حماسی و کوبنده دارد و این حالت در رقص کردی(ههلپهرکه) هم مشهود است. موسیقی کَردی در تاریخ ایران همیشه یکی از پرمخاطبترین و شنیدنیترین موسیقیها بوده است و همانند دیگر موسیقیهای نواحی مختلف ایران بیانگر وحدت و انساندوستی مردم ایران است؛ همچنین یکی از غنیترین و پربارترین موسیقیهای محلی و فولکلوریک ایرانی است. موسیقی در بین مردم کرمانشاه و کردستان یک اصل جدا ناشدنی است و جزئی از زندگیشان قلمداد میشود. من هم فرزند کردم و موسیقی را جزئی از زندگی خودم میدانم. موسیقی کردی ترانه و آهنگهایی است که به زبان کردی خوانده میشود و بیانگر تاریخ، فرهنگ، باورها و اعتقادات آنهاست. انواع موسیقی رایج بین کردها موسیقی بدون ساز هست که فقط از شعر و کلام استفاده میشود و بهصورت مرثیهخوانی و ریتمیک است که به مسائل عاطفی، هنری، اقتصادی، سیاسی و دلبستگیهای افراد میپردازد که به این نوع موسیقی هوره میگویند. هوره ۲ بخش است: ۱. هوره ارکوازی که به مسائلی که اشاره شد میپردازد. ۲. هوره مور که در سوگنشینی خوانده میشود. موسیقی کردی سبکهای مختلفی دارد: ۱. بیت یا بالوره ۲. سیاه چمانه ۳. هوره ۴. حیران ۵. لاووک ۶. گورانی ۷. چمری ۸. مور؛ که شامل سازهای: ۱. ضربی کوبهای: دف، دایره، دهل، طاس و طبله ۲. سازهای بادی: نی، دوزله، شمشال، نرمه نای، سورنا ۳. سازهای زهی: تنبور تار و کمانچه میباشد.
از چه زمانی متوجه شدید که دارای استعداد خاصی در موسیقی و صداپیشگی هستید؟
از دوران کودکی علاقهی زیادی به خواندن آهنگهایی که میشنیدم داشتم و سعی میکردم از آن آهنگهایی که لذت میبردم تقلید کنم و دائما تمرین میکردم. همیشه خوب گوش میدادم و سعی میکردم با صدای خودم بخوانم، صبورانه و باحوصله سعی داشتم بهخوبی یاد بگیرم به همین خاطر همیشه اعتماد بهنفس داشتم وقتی میخواندم میدانستم از پسش برمیآیم. متاسفانه خانواده حمایت نمیکردند و زیاد توجهی نداشتند؛ کمکی هم نمیکردند . اما سرسختانه به کارم و راهم ادامه دادم؛ در گوگل طرز صحیح آواز خواندن و اصولاش را پیدا کردم تمرین کردم، از صدای اساتید الهام گرفتم و دائم آهنگهای خوب، فولکلور و اصیل را گوش میکردم. من در این زمینه از کودکی استعداد داشتم و علاقه زیادی به موسیقی نشان میدادم اما برای پرداختن به این کار دیر شرایط مهیا شد. در مدت زمان کوتاه توانستم موفقیتهای بسیاری را کسب کنم و اعتقاد دارم نبوغ خود به تنهایی به همان اندازه قادر است اندیشههای ناب تولید کند که یک زن به تنهایی میتواند طفلی را به دنیا آورد. شرایط بیرونی باید نبوغ را بارور سازند و نقش پدر را برای فرزندش ایفا کنند. ما باید یاد بگیریم استعدادهای خود را پنهان نکنیم استعداد برای این خلق شده که به کار گرفته شود گذاشتن ساعت آفتابی در سایه چه فایدهای دارد؟ من آموختم که در زندگی باید هدفی داشته باشم و هدفام را انتخاب کردم چون میدانستم برای رسیدن به هدف خود دارای استعداد کافی هستم و باید بدانیم که استعداد بزرگ بدون اراده بزرگ وجود ندارد پس با اراده و عشق این مسیر را طی میکنم.
در تمام این سالها آیا تحتتعلیم اساتید موسیقی بودهاید؟
راستش استاد من تلاش بیوقفه خودم بود؛ که برای ساختن خودم تمام تلاشام را کردم. از پکیجهای آموزشی استفاده کردم و صدای اساتید آواز ایران را گوش میکردم چون خیلی دلم میخواست زبان مادریام را زنده نگهدارم. در عرصه موسیقی تلاش کردم که در این زمینه صاحب سبک باشم و اینکه بتوانم قسمت کوچکی از این مسیر را طی کنم؛ در حالحاضر هم سبک کارم تلفیقی است بیشتر کردی کرمانشاهی و کلهری میخوانم.
تصور عام مردم این است که دورههای صداسازی و آواز باید پیش آقایان گذراند، و فکر نمیکردم در کرمانشاه بانوی باشد که صداسازی و آواز را با هم آموزش دهد، لطفا در این باره و نحوه و شیوه آموزشیتان توضیح دهید؟
بله- بنده مدرس صداسازیام و در ابتدا از هنرجوها تست صدا گرفته میشود تا مشکل صدای آنان پیدا شود و با تمرین صداسازی سعی میکنم ضعف صدای آنان را برطرف نمایم؛ برای نمونه صدای بعضی افراد تودماغی است یا مشکل نفسگیری دارند؛ برخی دیگر هم با مشکل لرزش صدا مواجهند و عدهای نیز دارای صدای کم حجماند یا در اوجخوانی ضعف دارند. این مشکلات با صداسازی درست میشود. بعداز صداسازی و آموزش آواز، استایل هنرجوها را مشخص میکنیم که چه سبکی را انتخاب کنند تا در کار خود موفق شوند.
چرا پاپ و تلفیقی را انتخاب کردهاید؟
چون جوانان بیشتر به این دو موسیقیایی علاقهمند هستند ولی خود من بیشتر موسیقی سنتی، بومی- محلی و ملی را دوست دارم چون فاخر و ارزشمند هستند و ریشهدار و غنی میباشند.
وضعیت موسیقی را چطور ارزیابی میکنید؟
به طور کلی موسیقی در چند سال اخیر دچار رکود شده است. همه ما میدانیم که حوزه موسیقی نیاز به تغییر و تحولات اساسی دارد، در نتیجه مسئولان باید از این هنر حمایت کنند تا موسیقی دوباره به دوران شکوفایی و طلایی خود باز گردد. هر کدام از مسئولان در ابتدا حرفهای امیدوارکننده میزنند، اما به مرور زمان این حرفها نهتنها به مرحله عمل نمیرسد بلکه در حد حرف باقی میماند.
شما ابعاد مختلف ارزشهای والای موسیقی کرمانشاه را در چه میدانید؟
موسیقی در کرمانشاه پیشینه در تاریخ باستان دارد و در واقع کرمانشاه از محدود استانهایی هست که موسیقی آن در ابعاد عرفانی و حماسی از قدمت زیادی برخوردار میباشد و موسیقی کرمانشاه ریشه در فرهنگ و سنتهای کهن این دیار را دارد و دارای پیشینه و تاریخ مشخص است که علاوه بر این دو وجه وقتی به دقت به تاریخ موسیقی این دیار مینگرید در مییابیم که زیباترین عاشقانهها در موسیقی کرمانشاه خلق شده است که این آثار در تمام ایران الهام بخش بسیاری از آهنگسازان بوده است.
موسیقی کرمانشاه چه ویژگیهایی دارد؟
موسیقی این خطه همیشه در حال زایش است و هیچگاه تکراری و کهنه نمیشود، چون ریشهدار است و این موسیقی از اعماق دلهای مردم این دیار خلق میشود و این ویژگی در عمق موسیقی کرمانشاه از دیرباز مشاهده میشود و خطه کرمانشاه یکی از با استعدادترین نقاط کشور به لحاظ پرورش هنرمندان عرصه موسیقی است که گواه این مدعا وجود چهرههای برجسته این عرصه در بخشهای آهنگسازی و نوازندگی است که از آن جمله میتوان به مرحوم میرزاده، فریدون حافظی، پورناظری، هادی منتظری، کیهان کلهر، سپهری و … در ترانهسرایی رحیم معینیکرمانشاهی و اخیراً نیز پسرش حسین معینیکرمانشاهی، کیومرث حیدریمشهور و امین شیرزادی و در آواز نیز شهرام ناظری، مرحوم منوچهر طاهرزاده و اسماعیلخان مسقطی، کامکارها و … اشاره کرد.
موسیقی کرمانشاه چه شاخصههایی نسبت به نواحی دیگر دارد؟
تازه بودن، خلاقیت و گستردگی موسیقی این خطه از شاخصههای بارز موسیقی کرمانشاه است که با توجه به وجود استعدادهای بسیار میتوان آیندهای بسیار پربار برای موسیقی کرمانشاه متصور شد، اما یکی دیگر از شاخصههای موسیقی این خطه مستقل بودن آن است، زیرا اکنون میبینیم که در بیشتر نقاط کشور موسیقی الهام گرفته از سایر نقاط و حتی کشورهاست، اما در کرمانشاه موسیقی نو و با اصالت است که این نشان از کهن بودن و گستردگی این هنر در بین مردم این دیار است و موسیقی کرمانشاه آنچنان تأثیرگذار است که حتی در زمان مشروطیت نیز چندین اثر تأثیرگذار موسیقایی از این خطه عرضه شد که این آثار الهام بخش بسیاری از آهنگسازان آن زمان قرار گرفت و هنوز از مولودهای کردی این منطقه هنرمندان نامی الهام میگیرند.
چالشهای موسیقی کرمانشاه در چیست؟
نبود همدلی در بین برخی از هنرمندان این خطه است، البته این معضل خوشبختانه با ورود نسل جدید به عرصه موسیقی کرمانشاه کمرنگ شده و هماکنون ملاحظه میشود که جوانان با وفاق و همدلی در حال تولید و خلق آثار بسیار ارزشمندی هستند که مورد توجه بسیاری از مردم و هنردوستان قرار گرفته است.
چرا سرمایهگذاری درعرصه موسیقی کرمانشاه ضروری است؟
موسیقی کوردی از دیرباز دارای ویژگی، غنا، ریشه و اصالت بوده و به صورت سینهبهسینه نقل شده است و از طرفی هم بعضی از عناصر موسیقی ما بخشی از فولکلور را تشکیل میدهند چرا که موسیقی کوردی، موسیقی بسیار وسیع و پر قدرتی است که میتوان آن را یک موسیقی مدرن معرفی کرد، این موسیقی بر چهار نوع تقسیم میشود؛ نوع اول: موسیقی محلی است که هر سال یکی از ترانههایش گُل میکند و بیشتر خوانندگان آن هم از شهرها سر بر میآورند و نوع دوم آن: موسیقی فولکلوریک است که همراه با مراسم خاص اجرا میشود و نوع سوم: موسیقی بیتخوانی است و بیت یک قسم ادبیاتگونه مکری است و عبارت است از سلسله منظومههای حماسی شورانگیز عامیانه کوردی که به صورت نظم و نثر نوشته شده و بیتخوانی تقریباً مانند شاهنامهخوانی است و چون اُپرا در آن کلام کمتری به کار میرود و حالت آوازی آن بیشتر است و نوع چهارم: ترانه سیاهچمانه یا آهنگ عشقی و غمناک که نوع دیگر این موسیقی است و از صداهای مختلف خواننده استفاده میکنند و«صدای گلو» و «صدای سر» و در عین حال هر سه صدای مختلف را در آن ملودی به کار میبرند و این باعث شگفت است، چرا که حتی خوانندههای اُپرا هم نمیتوانند همانند خوانندههای کردی از هر سه صدا استفاده کنند، اما در این خطه نمونههای گوناگونی از موسیقی محلی وجود دارد که هر کدام بنا به کیفیت جغرافیایی و قومی مختصات گوناگونی دارند و اینگونه موسیقی وابسته به عصر باستان است؛ زیرا کرمانشاه به علت کوههای بلند و صعبالعبور و درههای عمیق محفوظ مانده است و از تأثیرپذیری عوامل بیگانه جلوگیری شده است و هنوز در زبان کوردی اشعار و ترانههایی وجود دارد که در ستایش آشوزرتشت و آتشکدههای این منطقه است. از طرفی هم با توجه به حضور استعدادهای بسیار در عرصه موسیقی در کرمانشاه لازم است با تخصیص اعتبارات بیشتر نسبت به شناسایی این استعدادها تلاش شود تا شاهد درخشش بیشاز پیش موسیقی زیبای این خطه باشیم که امید میرود با توجه بیشتر مسئولین و اختصاص اعتبارات و امکانات بیشتر، شاهد خلق آثاری باشیم که در خاطر مردم ماندگار باشد، لذا باید مسئولان فرهنگی و انجمن موسیقی کرمانشاه ترتیبی برای اجرای موسیقیهای خوب در این استان اتخاذ کنند. مردم مناطق دور از پایتخت با احساستر از پایتختنشینان ساز و موسیقی مینوازند اما جای رشد و تقویت فرهنگی در این مناطق به خاطر دوری از دنیای اقتصادی و … بیشتر است.
تفاوت موسیقی سنتی و محلی با موسیقیایی اصیل را در چه میدانید؟
موسیقی سنتی همان موسیقی محلی است، ولی موسیقی اصیل مربوط به ملت و مردم یک کشور است که بهتر است از این پس از موسیقی اصیل به جای موسیقی سنتی استفاده شود چون موسیقی سنتی و بومی مربوط به یک طایفه و قوم میباشد.
پس موسیقی کلاسیک چه؟
موسیقی کلاسیک مربوط به اکثر کشورهای جهان و ملل مختلف میباشد و با هر زبان و هر ملتی حرف برای گفتن دارد.
موسیقی ایرانی چه معنایی دارد؟
ما موسیقی تلفیقی باستان داریم که در دنیا تک است، ولی متاسفانه موسیقی امروز کشورمان به سمت گیتاریستها و به سمت زیر زمینی رفته است بایستی مسئولان کاری انجام دهند و فردا خیلی دیر خواهد شد و نمیتوانند جلوی آن را بگیرند. هرچند که مقام موسیقی ایران زمین در یک دستگاه قرار گرفته است و فقط تفاوت در لهجههاست.
برخی موسیقی ایرانی را قبول ندارند و موسیقی ایرانی را غمگین میدانند نظر شما به عنوان یک هنرمند خوش صدای جوان در این باره چیست؟
موسیقی زبان مشترک مردم دنیاست و غمناکترین و شادترین لحظات را رقم میزند، از طرفی نیز غم و شادی ریشه فرهنگی دارد و این انسان است که بسته به شرایط روحی و فطریاش از آن استفاده میکند و این دوگانگی در فطرتش وجود دارد. شادی و شعف باطنی و روحانی است که انسان را به سمت حرکت بیشتر به غایت هدفمندش پیش میبرد و غم خوب هم در نزد هنرمند متعهد یافت میشود، چرا که این هنرمند غم را در جانش به امید تبدیل میکند و آیین و کار هنرمند همین است که غم را به خرد و روشنایی و آینده بهتر تبدیل میکند و غم و شادی به زندگی انسان در طول تاریخ و حیات یک جامعه بر میگردد. اما پردهها معنی غم و شادی ندارند و جزو سرشت آدمی محسوب میشوند و انسان به خاطر فطرتش همیشه به سمت خدا و روشنایی میرود.
آیا درباره دستاوردهای موسیقی که از غرب و اروپا وارد ایران میشود، نظر خاصی دارید؟
ورود دستاوردهای بیرونی به موسیقی ایران باعث ناسازگاری در موسیقی ایرانی میشود برای استفاده از این دستاوردها نیاز به فرهنگسازی است، چون هر وسیله و کالایی که وارد میشود فرهنگ آن منطقه را با خود میآورد لذا با ورود یک وسیله جدید باید فرهنگسازی هم در آن راستا انجام بگیرد و معایب و مضرات آن به جامعه نشان داده شود و باید محققین، خردمندان و موسیقیدانان کشور در یک محیط دانشگاهی، تحقیقات خود را در زمینه موسیقی ایران به مجلس و دولت ارائه دهند.
موسیقی ایرانی بر چه پایهای استوار است؟
موسیقی ایرانی بر پایه تکنوازی، ساز و آواز انجام میشود و ضرورتی برای تعدیل ندارد، اما با اروپایی شدن موسیقی ایرانی و به وجود آمدن ارکست، سازها به خاطر به وجود آمدن فواصل تعدیل شدند و توجه به فرهنگ کل جامعه یک حَسن بزرگ است.
آیا موسیقی مقامی و آوازی از فرهنگ دیگر نشأت گرفته است؟
موسیقی مقامی و آوازی همه از یک فرهنگ نشأت میگیرند، لذا موسیقی مقامی از لحاظ تئوری و نظری نیاز به کار دارد.
برنامه مدونی در حوزه موسیقی ایران وجود دارد؟
نه، در حوزه موسیقی ایران و تعلیم و گسترش آن در کشور برنامه مدون وجود ندارد و انتظار موسیقیدانان این است که موسیقی سنتی و محلی ایران در رسانه ملی و مراکز تولید موسیقی گسترش یابد و به مخاطبان عرضه شود.
امروزه موسیقایی محلی ایران با موسیقی پاپ چه تفاوتی دارد؟
موسیقی محلی ایران باید بازشناسی شود و وارد زندگی امروزی شود هرچند متدهای موسیقی در کشورمان بسیار ناچیز است و متدها و کتابهایی هم که وجود دارد متدهای خوبی هستند، اما اغلب در دسترس همه نیست و موسیقی محلی ایران در مظلومیت و فراموشی به سر میبرد، اما موسیقی پاپ با جذب حداکثری مردم از مقبولیت خوبی برخوردار است، ولی هر آهنگساز باید با نوازندگان قدیمی و تکنیکهای آنها بیشتر آشنا شود، زیرا وارد شدن در دنیای هنر بدون در نظر گرفتن تاریخچه آن بیفایده است.
پس چرا بسیاری از مخاطبان موسیقایی هنوز دنبال موسیقی سنتی خاص هستند؟
موسیقی اصیل ایران ریشه در شکرگزاری خدا و مفاهیم عرفانی دارد و بر این اساس تعدادی دنبال آن هستند، اما حیف است که این نوع موسیقی به فراموشی سپرده شود. درست است که باید به مخاطبان موسیقی حق انتخاب داد، هرچند این موضوع دلیل نمیشود که از ادامه روند گسترش موسیقی سنتی بازماند. همچنین موسیقی ایرانی توسط گروههای موسیقیایی داخل و خارج از کشور حضور پررنگی در جهان دارد، پس گروههای موسیقی باید موسیقیدان ایران و همچنین موسیقی محلی ایران را در برنامههای خود بگنجانند و به جهان معرفی کنند و قسمتهایی از موسیقی محلی برخی از استانها همچون؛ خراسان و ساز تنبور کرمانشاه در یونسکو ثبت شده است و این نشان میدهد که موسیقی محلی و کار ایران حرفی برای گفتن در جهان دارد پس مسئولان باید برای ثبت موسیقیهای محلی ایران تلاش زیادی انجام دهند.
قدمت موسیقی در کرمانشاه به چه دورانی بر میگردد؟
هرچند که برخی از کارشناسان متعقدند که نخستین آواها در اورامانات کرمانشاه بنام «سیاهچمانه» و «هوره» در کرندغرب شهرستان دالاهو کرمانشاه است، لما من هم به گفته باستانشناسان معتقدم که هزارهی پانزدهم تا دهم پیش از میلاد که بر اثر تغییر آبوهوا و خشک شدن تدریجی دریای پهناوری که بخش مرکزی فلات ایران را در برگرفته بود، اقوامی که تا آن تاریخ در کوهستانها و غارها زندگی میکردند به دشتها فرود آمدند و شهرنشینی را آغاز کردند. چنین بود که اقوامی مانند لولوبیها، گوتیها، کاسیها و ایلامیها یا ساکنان کوهستان ابرسن(زاگرس)، موفق شدند در حدود هزاره سوم پیش از میلاد تمدنی به وجود آورند و در آن میان، ایلامیها سرزمین پهناوری را که شامل بخش بزرگی از خوزستان، لرستان و سرزمین کوهستانی بختیاری میشد به تصرف خود درآورند و شاهنشاهی نیرومندی تشکیل دادند که مرکزش شوش بود.
آیا سند معتبری هم برای این گفتههای بالا وجود دارد؟
«فارمر» موسیقیشناس انگلیسی به استناد کتیبههای سومری و اکدی به این نتیجه رسیده است که در دوران فرمانروایی «پزور اینشو شینَک»(سدهی ۲۷ پیش از میلاد) عدهای از موسیقیدانان ایلامی هر پگاه و شامگاه در برابر معبد«ایشنوشینیاک» موسیقی اجرا میکردند. «ایشنو شینیاک» که نامش در نامهای بسیاری از فرمانروایان ایلام دیده میشود، خدای مورد ستایش ایلامیها بود که مظهر قدرت و نگاهبان شوش محسوب میشد. از آنجا که فارمر به اجرای موسیقی در معابد شوش اشاره کرده است میتوان احتمال داد که گونهای موسیقی مذهبی و شاید نظیر نقاره زنی و همراه با نیایش بوده است، اگر نظر «هانری پرونیز» درست باشد و آواز «آنتیفونیک»(پرسش و پاسخ کلیسایی) متقارن سدهی چهارم میلادی از ایران و از راه «ادسا»(سوریه) به بیزانس رفته باشد، وجود شباهتی بین آواز گریگوریَن که به وسیله پاپ گریگوری مقدس(۶۰۴ میلادی) در کلیساها رواج یافت، یعنی دو دسته شدن خوانندگان کلیسا و خواندن آیههای مقدس به صورت پرسش و پاسخ به تناوب، با آنچه دستههای سینهزنی و عزاداران در مراسم سوگواری روزهای محرم در کشورمان اجرا میکنند کاملا” محسوس است و بعید به نظر میرسد این شباهت تصادفی باشد و این است که میتوان احتمال داد همین روش بوده است که به تدریج تکامل یافته و با تبدیل به چند صدایی پایههای هارمونی را در موسیقی تشکیل داده است. هرچند که از موسیقیسازی یا همنوازی ایلام نگارهی جالب توجهی در حجاری برجستهی «کول فرعون» یا «فرح» وجود دارد که به عقیدهی فارمر پیشوایان مذهبی را در حال تقدیم قربانی نشان میدهد و سه موسیقیدان(ایلامی) هم در این مراسم شرکت و همکاری دارند: یکی احتمالاً دف(یا دایره) میزند و دو نفر دیگر چنگ با جعبهی صوتی در بالا و پایین(وَن) مینوازند.
چنگی که فارمر از آن به عنوان «وَن» یاد کرده است همان سازی است که در نگارهی زیبا و حجاری شهرمان در مجموعهی باستانی- فرهنگی «تاقبستان»، از میراثهای هنری گرانبهای دوران ساسانی، دیده میشود. وجه تسمیهی آن به «ون» مربوط به ساختنش با چوب درخت زبان گنجشک میشده است که در زبان پهلوی«وُن» یا «وون» میگفتهاند و در عربی به صورت «ون»(مشد) یا سنج و چنک درآمده است. اما سند دیگری برای اثبات اصالت و دیرینگی موسیقی ایران و پایگاه والای ایلام، تندیسی است سفالین که در موزهی لوور پاریس نگاهداری میشود و نوازندهی ایلامی نیمه برهنهای را سرگرم نواختن تنبور دسته بلندی نشان میدهد و ظاهرا” متعلق به هزارهی دویُم یا نخست ِپیش از میلاد است. از طرف دیگر در کاوشی که بین سالهای ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۶ میلادی در تپه «چغامیش» خوزستان(نزدیک دزفول) به دست پرفسور«دلوگاز» و«هلن. جی. کانتور» صورت گرفته است، سندی پنجهزار ساله به دست آمده است که کهنترین همنوازی(ارکستر) جهان را در خود به یادگار دارد و خیلی سندها دیگر وجود دارد که خارج از بحث ماست.
منظور از این که همهچیز«با هفت» در موسیقی شروع میشود، چیست؟
نتنویسی که امروزه در تمام دنیا استفاده میشود همانی است که در موسیقی کلاسیک اروپا استفاده شد، تا قبل از آن نتنویسی در کشورهای مختلف قواعد خاص خود را داشت و به عنوان مثال در کشور عزیزمان ایران از حروف ابجد برای ثبت الحان موسیقی استفاده میشد که ریشه در فعالیت موسیقیدانان قدیم ایران ازجمله؛ فارابی، صفیالدین ارموی و عبدالقادر مراغهای داشت. در نتنویسی امروز تعداد هفت نت موسیقی روی پنج خط حامل قرار میگیرند که از پایین به بالا شمارش میشوند. برای یادگیری نتنویسی روی خطوط حامل قاعده بسیار سادهای وجود دارد؛ نخست بایستی ترتیب نتها را حفظ کنید: دو-ر-می-فا-سل-لا-سی. پس از آخرین نت، نت نخست دوباره تکرار میشود، اما بر روی ساز(هر سازی) در موقعیت یک اکتاو بالاتر قرار میگیرد و در واقع مثلا” نُت دوی دوم از نظر فرکانسی دو برابر نت دوی اولی است. (احتمالا” تا به حال به کلاویه (کلید)های یک پیانو توجه کردهاید. این ترتیب نتها روی پیانو حدود هفت بار تکرار میشود و با هر بار تکرار از سمت چپ ساز به طرف راست آن صدا یک اُکتاو زیرتر میشود(اُکتاو از واژه Octلاتین به معنی هشت گرفته شده، پس اکتاو به معنی هشت نت پیاپی است که فرکانس نت هشتم دو برابر نت اولی است).
فرهنگسازی در زمینه موسیقی چگونه باید صورت گیرد؟
جایی که زبان قاصر است موسیقی به میان میآید و به نظر من فرهنگسازی در موسیقی باید از سوی متولیان فرهنگی و نهادهای دولتی صورت گیرد و مسئولان بایستی مخاطبان را با موسیقی مناسب آشنا سازند و گوش آنها را به شنیدن این نوع موسیقی آشتی دهند. همچنین صداوسیما باید بیشتر به موسیقی بپردازد چون موسیقی مظلوم واقع شده است و به کمک موسیقی میتوانیم در روح آنها نفوذ کنیم. به طور کلی رسانههای جمعی باید بیشتر از گذشته به موسیقی بپردازند البته باید موسیقیهای مناسب ارئه دهند و در چند سال اخیر دیده شده است که صداوسیما گاها موسیقیهای بیمحتوا پخش میکند در نتیجه جوانان و کودکان با موسیقیهای غیر اصیل آشنا میشوند هرچند این به معنای آن نیست که نباید موسیقیهای دیگر گوش کنند بلکه باید به موسیقیهای اصیل و ایرانی گوش بسپارند زیرا موسیقی ایرانی انسان را به تفکر وا میدارد و ما باید این موسیقی را در سطح جامعه رواج دهیم. همچنین هنرمندان هم میتوانند با ارائه آثار مناسب در فرهنگسازی نقشی مؤثر داشته باشند، اگر چه در چند سال اخیر موسیقی مناسب منتشر نشده است پس در نتیجه هنرمندان و پیشکسوتان موسیقی باید فکری به حال موسیقی کنند. به نظر من موسیقی نیاز به بحثهای کارشناسانه دارد که متخصصین هر حوزه باید به این مسائل بپردازند.
شما روانشناسی موسیقی کودک تدریس میکنید میتوانید راجع به کارتان توضیح بیشتری بدهید؟
موسیقی کودک سبکی از موسیقی است با سازبندی خاص و ملودیهای ساده و شیرین که توسط آهنگسازان بزرگسال برای کودکان ساخته میشود و مخاطبانی تا سطح نوجوان را در بر میگیرد که دو ریشه دارد: ۱. ریشههای سبکی شامل: اشعار مخصوص کودکان، قصه، رقص ۲. ریشههای فرهنگی شامل آموزشی، تربیتی، سرگرمی، شنیدههای آسان موسیقی. «ماریا مونته سوری» اولین کسی بود که به تدوین روشهای آموزش موسیقی به کودک پرداخت.
در سیوپنجمین جشنواره فجر شما به نمایندگی موسیقی کردی فولکلور استان کرمانشاه انتخاب شدید راجع به انتخاب و اجرای خود توضیح بیشتری میدهید؟
در بهمنماه سال ۱۳۹۸ «سیوپنجمین جشنواره موسیقی فجر» به نمایندگی از طرف کُردهای غرب کشور به جشنواره دعوت شدیم و در تالار نیاوران برای بانوان کنسرت برگزار کردیم و در این کنسرت به آهنگهای فولکلور و زیبای کردی کرمانشاهی و سورانی پرداختیم. اما تجربه خوبی برای من بود.
به نظرتان چرا خوانندگان بانو در غرب کشور به اندازه آقایان معروف نیستند؟
برای پاسخ به این پرسش بهتر است افراد صاحبنظر و خبرگان موسیقیایی بپردازند و ترجیح میدهم در این خصوص حرفی نزنم.
راجع به آلبوم «جام گلگون» که با گروه تنبورنوازان مشتاق سنندج اجرا کردید و در سال ۱۴۰۰ روانه بازار موسیقی شد برای علاقهمندان توضیحاتی بفرمایید؟
من در آلبوم «جام گلگون» به همراهی گروه تنبورنوازان «مشتاق» به سرپرستی جناب آقای «جلیل رحمتی» بهعنوان همخوان همکاری داشتم. خوشبختانه موفق شدیم که مجوز این آلبوم را بگیریم با تلاش جناب آقای «جلیل رحمتی» این آلبوم بهصورت رسمی در سراسر ایران پخش شد. در این آلبوم سعی شده است علاوه بر حفظ خصوصیات تکنیکال ساز تنبور و موسیقی مربوط به آن، بیان دیگر از موسیقی دستگاهی ایران را ارائه و با زبان ساز تنبور روایت شود که خواننده این آلبوم جناب «آقای داریوش گودرزی» بودند و من هم بهعنوان همخوان با ایشان همکاری داشتم.
در نخستین مهرواره نمایشنامه «ژان» شما موسیقی این نمایشنامه را به عهده داشتید که در تالار انتظار اجرا شد و صاحب رتبه اول شد رسالت مهرواره (نمایشنامهخوانی) چیست؟
در برگزاری اولین جشنواره مهراوه نمایشنامهخوانی در کرمانشاه که به همت سازمان فرهنگی هنری شهرداری کرمانشاه برگزار شد در «مهراوه نمایشنامه(ژان)» که در تالار انتظار کرمانشاه اجرا شد؛ شرکت کردم و قسمت موسیقی این کار را به عهده گرفتم که خوشبختانه نمایشنامه انتخاب شد و مورد توجه قرار گرفت. داستان این نمایشنامه مادری بود که فرزند خود را از دست داده بود. مادری از ظلمی که به آن روا داشته شده بود و از نبود فرزندش فریاد میزد و چون من خودم یک مادر هستم و دوری فرزندم را به طریقی دیگر تجربه کردهام، چنان بغض راه گلویم را بسته بود که هربار بین سخنان آن مادر میخواندم تمام صدایم را بغض و گریه گرفته بود گویی متن داستان شکایتهای دل من است و حرفهای ناگفته دل من، خانم «سعیده امیری» که بسیار زیبا نقش مادر را ایفا میکرد قلبم را به درد آورده بود و لحظهی سختی برایم ایجاد شده بود چون بین سخناناش باید آوا سر میدادم و میخواندم، آن هم در مقابل جمعیت، اما این حس باعث شد جوری بخوانم که تأثیر زیادی روی جمعیت حاضر داشته باشد و باعث حزن آنان گردد که چنین هم شد. وقتی داستان تمام شد و چراغها را روشن کردند با صحنهای بهیاد ماندنی مواجه شدم؛ این را مدیون مادر بودنم دانستم زیرا صدایی که از یک مادر بر میخیزد و آوایی که از دلی شکسته بلند میشود پرسوزترین و واقعیترین و تاثیرگذارترین صداست. آن لحظه این من نبودم که میخواندم بلکه قلبم و روحم داشت جلوی جمعیت آوا سر میداد و نجوا میکرد. موسیقی این متن هم بسیار غمگین بود(فقط از ساز تنبور استفاده شد) من موسیقی را ملودی اجرا کردم. در پایان نمایشنانه زمانی که چراغها روشن شد؛ صورت همهی کسانی که داخل سالن بودند خیس از اشک شده بود چون از صمیم قلبم و با تمام احساس مادرانهای که داشتم، اجرا کردم این جشنواره در تاریخ ۱۹ مهرماه سال ۱۴۰۰ برگزار شد.
در روز زن شما به نمایندگی از سوی زنان موسیقیدان کُرد به کردستان عراق دعوت شدید در این مراسم چه کسانی یا چه گروههایی شرکت کرده بودند؟
من در کردستان عراق کنسرتهایی اجرا کردم. یکی از آنها فستیوالی بود که به مناسبت روز جهانی زن برگزار شده بود که خوشبختانه من هم دعوت شدم؛ در آنجا شکر خدا خوب درخشیدم و لوح تقدیری هم دریافت کردم و مورد استقبال مردم قرار گرفت. کارهایی که اجرا کردم کارهای نوستالژی و فولکلور بود.
استعداد بانوان کُرد در آواز و خوانندگی را چگونه است؟
در مدتی که به کار خوانندگی مشغولم افتخار شاگردی بانوانی را داشتهام که اگر استعداد خودشان را جدی بگیرند به اعتبار و شهرت زیادی دست میبابند. از نظر بنده چه در آواز و چه در نوازندگی، بانوان پیشرفت خوبی کردهاند. من هم به آینده بانوان کرمانشاهی در موسیقیایی و آواز خواندن خیلی خوشبینم. بیشتر کارهای من تلفیقی هستند و آنانها را به زبان کُردی کلهری میخوانم. هدف من این است که لهجه شیرین کُردی کلهری را بیشتر معرفی نمایم.
هرچند که این روزها گرایش به موسیقی تلفیقی نسبت به گذشته بیشتر شده، اما میتوانید در باره تاریخچه موسیقی تلفیقی بیشتر صحبت نماید؟
بله- حتماً؛ موسیقی تلفیقی نام دیگری هم دارد که به آن «فیوژن» میگویند. واژه فیوژن به معنای «دلبستگی و ترکیب» است. تاریخچه موسیقی فیوژن به حدود پنجاه سال پیش بر میگردد در آن سالها عدهای از فیوژنیسها با ساز جاز دست به ابتکار زدند. بداههنوازی باعث شد نوازندگان ساز جاز را طوری بنوازند که با سبکهای متفاوت هماهنگی داشته باشد. آنان به این ترتیب توانستند چند سبک را با هم تلفیق کنند و سبکی جدید را بیافرییند که در ابتدا به این سبک «جاز فیوژن» میگفتند. ما به تازگی شاهد وارد شدن این سبک به موسیقیایی ایرانی هستیم. این موسیقیها اگر به صورت هنرمندانه تلفیق شوند به یک شاهکار تبدیل میگردند. با این روش خیلی از افراد، موسیقی سنتی و پاپ را با هم تلفیق کردند.
ترانههای فولکور و محلی ایران و به ویژه کرمانشاه از لحاظ مولودی و تنوع چطوراند ؟
ترانههای محلی ایرانی از نظر ملودی بـسیار غـنی و پـر مایهاند که از این نـظر یـکی از غـنیترین، زیـباترین و متـنوعترین تـرانههای فـولکوریک دنـیا هـستـند. نقوش و حجاریها و نگـارگـریهای به جای مانده از دوران باستان تا زمان اسلام نشان دهـنده عـلاقه و ذوق ایرانیان به هـنر موسیقی میباشد. در دوران پس از اسلام موسیقی به دلیل مخالفها، شکوفایی دوران پـیشین خود را از دست داد. و اما کرمانشاه سرزمین نواها و آواهاست، موسیقی کرمانشاهی که امروز در جهان معرف فرهنک و هویت آن است ریشه در تاریخ و فرهنک این خطه دارد که از گذشتههای بسیار دور از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و به عنوان جزیی از فرهنک بومی با روح و جان مردم آمیخته است.
از دیرباز تاکنون موسیقی با زندگی کوهپایهنشینان باصفای زاگرس عجین بوده و در دل و جان آنان ریشه دوانیده است؟ نقش نوازندگان و رامشگران در حجاریهای تاقبستان(سنک نگاره دوره ساسانی) خود بیانگر این ادعاست. در طول تاریخ نیز این دیار استادان بسیاری را در آغوش خود پرورانده است که هر کدام نقش بسزایی در پیشبرد این هنر داشتهاند.
موسیقی کردی در این دیار(که از پایههای اصلی موسیقی اصیل نیز میباشد) نواخته میشود . موسیقی کردی ابتداً منحصراً رزمی و حماسی بوده است؟ قرنها پیش داستانهای پهلوانی و رزمی را به شعر و تصنیف تبدیل میکردند و به همراه دهل و سرنا مینواختند. بعدها آهنگهای بزمی نیز وارد موسیقی کردی شد. از مهمترین نواهای کردی میتوان هوره را نام برد که قدمتی به طول تاریخ این سرزمین دارد. مشهور است نکیسای باربد برای خسرو و شیرین هوره میخوانده است. برخلاف چند دهه اخیر در گذشته هوره را به همراه نواختن ساز تنبور اجرا میکردند . این نوا دارای چهارده مقام میباشد که عبارتند از: گله خاک، گله وه دره ، بالا دستانی، شاهحسینی، ساروخانی، جلوشایی، طرز، مجنونی، کری، پاریه، دو بالا، غریوی، بانهبنهیی و پاوه موری که هرکدام دارای فرعیاتی میباشند.
هوره را در جنک نیز جنگجویان کرد میخواندهاند. گونه دیگر هوره مویه یا مور است که در شیون و مرک افراد، بوسیله بانوان و در بعضی از نقاط توسط مردان خوانده میشود. با ظهور تصوف در نقاط کردنشین اهلسنت و جماعت دروایش قادریه هوره را با جذبه و حالت گریه و استغاثه بهگونهای خاص خواندند و رنگی عرفانی به آن دادند که به سوز معروف شد.
از دیگر ردیفها و نغمههای کردی باید از بیات کرد، حاجیحسنی، بستهنگار ، قطار و قرایی که در دستگاه شور اجرا میشود نام برد.
دو گونه دیگر از نواهای کردی، گورانی و سیاهچمانه میباشد که در منطقه جوانرود و اورامان رواج بیشتری دارد . گورانی از الحان بهاری است که ابیات آن از دو بیتیهای محلی است و به هنگام دمیدن سبزه و گل در دشت و کوهستان و در مراسم عروسی و شادمانی با همراهی شمشال و یا بدون ساز خوانده میشود.
آزیتا چرا در موسیقایی مقامی و سنتی، غم خاصی نهفته است و آیا موسیقی تلفیقی میتواند موسیقی مقامی و سنتی را به روز کند؟
سبک موسیقی سنتی ایرانی یکی از سبکهای موسیقی پرطرفدار و باستانی جهان است. این سبک موسیقی در ایران از هزارهها پیشین شکل گرفته و تاکنون به عنوان یک اثر فرهنگی ایرانی محسوب میشود.هرچند که موسیقی هر ملتی نشان دهنده اتفاقات و فضایی است که در طول تاریخ بر آن ملت رفته.«غم» یکی از عناصر سازنده زیبا در هنر شرق و خصوصاً ایران است. عارفان به غم پناه میبردند و انزوا و عزلت را وسیلهای برای تزکیه نفس میدانستند. از طرف دیگر، تعدادی از موزیکو لوگها، عاملی چون «ربع پرده» و «مونوتون» بودن در موسیقی اصیل یران را در بیان این خصوصیت مؤثر دانستهاند؛ به خصوص آنکه تا دورههای طولانی در موسیقی ایران«ارکستر» وجود نداشته است و دستگاههای موسیقی تنها با یک ساز نواخته میشدهاند؛ بنابراین طبیعی بوده نغمهای که از یک ساز بیرون بیاید اندوهی خاموش داشته باشد. اما سابقه موسیقی در کرمانشاه و منطقه زاگرسنشینان به دوران مادهها بر میگردد و نقوش بهجامانده از تاریخ؛ مردمان ما را در حال نواختن موسیقی مقامی نشان میدهد.
کرمانشاهان ید بیضایی در موسیقیایی چندهزار ساله دارد. در دوران مادها، هخامنشینان، اشکانیان، ساسانیان و … از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است. نقوش مجموه فرهنگی و تاریخی تاقبستان بیانگر این واقعیت و موضوع است. و اینها همه نشان میدهد که کرمانشاه ار لحاظ موسیقیای مقامی قدمتی چندهزارساله دارد. اگر چوانان و مردم این استان و شهر کرمانشاه بیشتر به موسیقی میپردازند و علاقهمندند بخاطر اینکه ژن خوبی که دراند میتوانند در هنر و موسیقی موفق باشند. من به دختران و پسران جوان کرمانشاهی توصیه میکنم که موسیقی را به طور جدی دنبال کنند زیرا هویت ما با موسیقی گره خورده است.
در سال ۱۴۰۰ از سوی «برنامه محاکات» شبکه دو صداوسیمای ایران از طرف بازیگر و خواننده نامآشنا «رسول نجفیان» دعوت شدید میتوانید بیشتر راجع به موضوع این برنامه توضیح دهید؟
بله- من سعادت این را داشتم که در برنامه تلویزیونی «محاکات» شبکهی دو صداوسیما در پایتخت دعوت شوم. این برنامه با حضور هنرمندانی چون جناب «رسول نجفیان»، «منصور ضابطیان»، «امیرشهاب رضویان»، «امیرعلی نبویان» و خانم «فلورا سام» اجرا شد. در آنجا از من خواستند که داستان زندگیام را شرح دهم و از موفقیتهایم درکنار همه سختیهایی که تحمل کرده بودم و چالشهایی که داشتم صحبت کنم؛ خیلی خوشحالم که برنامه موردتوجه خیلی از بینندگان قرار گرفت و فرصتی دست داد که با هنرمندان نامی کشورمان هم آشنا شوم .
در راه کسب فنون موسیقی و کارهای هنری ارزندهتان به مشکلاتی هم برخوردهاید و بهنظر شما بانوان مشتاق به موسیقی کردی چه المانهایی برای فراگیری این هنر دیرینه و اصیل باید داشته باشند؟
مشکلات و محدودیتها برای بانوانی که علاقهمند به موسیقی کردی هستند زیاد است. باید عرض کنم که موسیقی کردی در فرهنگ کردی ریشه دارد. این موسیقی بهدلیل گسترش و پراکندگی مردمان کرد در جهان و تنوع مناطق کردنشین در غرب آسیا و منطقه خاورمیانه از غنایی بالا برخوردار است و این بیانگر ارزشها و باورها و حوادث روزگار هستند که زیرشاخه فرهنگ فولکلور کردی است و باید بانوان برای پانهادن به این عرصه علاقه و عشق زیادی داشته باشند.
آیا به نواختن سازی هم اشراف دارید؟
در مورد صداپیشگی آیا شرایط ویژهای باید داشت؟ گاهی دف مینوازم اما بهصورت حرفهای تخصص در نواختن سازی ندارم. برای کسانی که علاقه به آواز دارند توصیهام این است که اگر مشکل گفتاری و شنوایی نداشته باشند و علاقه به خواندن آواز دارند؛ میتوانند با صداسازی و تمرین در این کار موفق باشند.
راجع به آینده کاری خود چه تصمیمات و چه برنامهای اتخاذ کردهاید؟
دربارهی آینده گرچه نامعلوم است، برخی عوامل مهم را در افق پیشرو نمیتوان انکار کرد. از میان این عوامل میتوان به تغییرات اقلیمی و جمعیتی و نیز دگرگونیهای جغرافیایی، سیاسی اشاره کرد. به بیان دیگر، در آینده درواقع فقط تغییر است که قطعیت دارد، حال چه از نوع مطلوب باشد و چه از نوع نامطلوب. در چنین چشماندازی برای پیشبینی آینده هنر ضروری است که به چگونگی واکنش هنرمندان به این دگرگونیها توجه کنیم. همچنین باید به این موضوع بپردازیم که هنر در زمان حال و آینده در تحقق چه اهدافی میکوشد. آینده هنرمندان قابل پیشبینی نیست بهخصوص اگر هنرمند یک زن باشد.
و اما حرفتان برای دوستداران موسیقی تکخوانی و همچنین موسیقی همهخوانی و موسیقی فولکلور کردید؟
یکی از گونههای ادبیّات و موسیقی عامّه، آواها و ترانههایی است که پیرامون پیشهای خاص سروده شده و یا تودۀ مردم در حین انجام فعالیت و کار، آنها را بر زبان میآورند. این سرودهها بیانگر اندیشۀ مردم پاکدل و سادهزیستی است که موسیقی و شعر در جایجای زندگیشان، حتّی در حین کار کردن، راه یافته است.در فرهنگ منطقۀ کرمانشاه نیز میتوان نمونههایی از این گونه سرودهها به دست داد و باید اشاره کنم که زندگی یعنی موسیقی و موسیقی جزئی لاینفک از زندگی است.«زندگی موسیقی گنجشکها /زندگی باغ تماشای خداست» و اگر عشق به این کار داشته باشی چه همخوانی بخواهید انجام بدهید؛ چه تکخوانی یا اگر بخواهید ساز بزنید همه اینها زیباست و میتوان در آن موفق بود. موسیقی فولکلور هم از ریشه ما میآید ما به ریشههایمان وصل هستیم و باید آن را پاس بداریم. زندگی یک اثر از توست، پس سعی کن به هنرمندانهترین شکل ممکن آن را طراحی کنی و خوب در نقشت فرو بروی و بهعنوان یک طراح و هنرمند ماهر زندگیات را طوری بساز که وقتی دیگران به اثرت مینگرند به تو غبطه خورند؛ و از تو بهعنوان الگوی خود در هنر زندگی یاد نمایند. و این را باید بدانیم که حتی خلاقیت هم یک هنر است و باید آن را یاد بگیری آدمها از همان بچگی خلاق به دنیا نمیآیند، بلکه کمکم بزرگ میشوند و با این بزرگ شدن مهارت خلاقیت را هم کسب میکنند. فراموش نکن که خلاقیت ذاتی نیست بلکه اکتسابی است و مانند هر هنر دیگری قابل آموزش است. آواز هم برای همگان قابل آموزش است در هر سبکی موسیقی چه در لحظات غمگین و چه در لحظات شاد میتواند یک دوست خوب و یار دلنشین باشد و باعث بهتر شدن حال روحی شود. حرف پایانی من این است که زندگی برای من بدون موسیقی امکانپذیر نیست.
در پایان چه توصیهای دارید؟
هرچند موسیقی ریشهدار و ناب ایرانی امروزه نیازمند نگاه ویژه مسئولان است، اما فراموش نشود که تأثیر موسیقی بر رشد مغزی و فواید موسیقی در مراحل مختلف زندگی(از دوران جنینی تا سالمندی) ثابت شده است و تأثیر آن روی سیستمهای حسی، حرکتی، هیجان، هوشیاری، عاطفی و ترشح غدد بحث میشود، و مسولان هم به خوبی به این نکته واقفاند که موسیقی ابزار قدرتمندی است که میتواند تأثیرات مثبت روحی و جسمی بسیاری بر اشخاص داشته باشد، البته اگر درست به کار گرفته شود، درغیر این صورت، ممکن است تاثیر منفی نیز داشته باشد که عوامل بیگانه با نوشتن نُتهای موسیقی و فرهنگ ما را نشانه رفتهاند چون خودمان به فکر نبودهایم آنان این کارها را انجام دادهاند و با نُتهایی که برای موسیقایی ما نوشتهاند جوانان را مورد هدف قرار دادهاند و این خطر بزرگ جوانان ما را تهدید میکند با آشنایی با موسیقی آنان به اعتیاد بروند، ولی باید مسولان فکر چارهای باشند و از ابتدا خردسالان و دانشآموزان را با موسیقی ناب ایرانی و ملی- سنتی و محلی آشنا سازند که بهترین سالهای آموزش موسیقی برای کودکان پنج سالگی است و نکته مهم این که در هر سنی باید روش مناسب آن سن اتخاذ شود. موسیقی دسته جمعی انگیزه و شوق یادگیری را در کودکان تقویت میکند؛ چرا که حاصل شادی دسته جمعی است و باعث شکوفایی استعدادهای نهفته در آنها میشود.دستاندرکاران تعلیم و تربیت باید با جدیت و برنامهریزی موسیقی را در کنار دروس دیگر قرار دهند تا علاوه بر اینکه بسیاری از مشکلات جسمی و روانی کودکان بهبود یابد برنامهریزی دشمنان نیز نقش برآب شود.
گفتوگو: محسن عباسیفرد