به قلم: پروفسور سید حسن امین(فیلسوف، حقوقدان و ادیب)
توفیق و پیشرفت ایرانیان در کشورهای پیشرفته مهاجرپذیر، نشانه استعداد ایرانیان و مایه افتخار است، اما این که این استعدادها در ایران شکوفا نمیشود و ما با فرار مغزها مواجهایم، اسباب شرمندگی است. بر کتابی تازه از شاعره معاصر عشرت بنیهاشمی، مقدمه مینوشتم که این رباعی در رثای استاد دکتر فیروز نادری دانشمند بزرگ ناسا سروده این شاعر توجهم را جلب کرد و در خاطرم ماند:
در بطن قلمرو جهان هستی
پیروز نشستی دمی و برجستی
ای روح بلند نادری در ناسا
کیهان متحیر شد از این تردستی
فیروز نادری دانشمند ناسا در ایالات متحده آمریکا نه تنها دانشمند بزرگی بلکه انسان بزرگی بود. زود از دنیارفت و حیف بود. وجودش سالها هنوز خیلی میتوانست برای دیگران مفید باشد. متولد فروردین ۱۳۲۵ یعنی فقط یک سال و نیم از من (متولد آذر ۱۳۲۷) بزرگتر بود. تازه هفتاد و پنج سالگیاش تمام شده بود و در سالهای آخر خیلی راحت تر میتوانست تجاربش را به جوانتران منتقل کند. کاش اقلا پس از بازنشستگی با مهاجرت معکوس به ایران آمده بود.
در ایران به طور رسمی زیاد به او بها داده نشد. اما خوشحالم که خانم بنیهاشمی پدیدآورنده این کتاب، شعری در رثای او سروده است و من هم اینجا این مقدمه ام را بر این کتاب به او تقدیم میکنم.
شعر و ادب در سطح جهان، یکی از انواع هنر (در کنار موسیقی، نقاشی، مجسمهسازی، تئاتر، سینما و …) است. اما در گستره وسیع ایران فرهنگی و ایران زبانی که البته شامل افغانستان و تاجیکستان و …هم میشود، شعر، هنر اول و به تعبیری هنر ملی همه گویشوران زبان فارسی است، چه در ایران، چه افغانستان، چه تاجیکستان و چه دیگر کشورها هر کجا که کسی فارسی سخن بگوید.
شعر، بین فارسی زبانان، جایگاهی بسیار والا دارد و همه کس از زن و مرد، پیر و جوان، فقیر و غنی،مذهبی و لاییک، باسواد و کمسواد و حتی بیسواد به شعر دلبستگی دارند و در هر شرایطی از غم و شادی و سوگ و سور، یا بزم و رزم، به شنیدن و خواندن شعر میپردازند.
هنر شعر، به نطق و بیان و سخن اندیشیده اختصاص دارد و به همین دلیل با منطق یا logic هم ربط و پیوند دارد.شعر آید از شعور آری نه از لایشعری.
ارسطو در یونان باستان در علم منطق، انواع سخن را طبقهبندی کرده است. در این بخشبندی، شعر هم یکی از انواع پنج گانه سخن گفتن است که ارسطو آنها را «صناعات خمس» نامیده است. به این ترتیب: برهان .جدل .خطابه . شعر .مغالطه.
ارسطو در تعریف شعر و تبیین انواع آن کتاب مستقلی به نام بوطیقا دارد که ابن سینا آن را به زبان عربی برگردانده و من نوشته بلند ابن سینا در منطق شفا را از عربی به فارسی ترجمه کردهام و در مقدمه «دیوان امین» به چاپ رساندهام. خواجه نصیرالدین طوسی در اساس الافتباس، قطبالدین شیرازی در شرح حکمتالاشراق و دیگر فلاسفه ایرانی در آثار خود در حوزه منطق، هرکدام از انواع پنجگانه سخن یا «صناعات خمس» را جداگانه تعریف کردهاند و گفتهاند که هر یک از این انواع سخن کار ویژهای دارند. کار ویژه شعر یا کلام خیالانگیز، انتقال پیام و عاطفه و احساس است، به نوعی که موجب تاثیر بیشتر در خواننده و شنونده و نوعا وجد و انبساط و شور و نشاط مخاطب یا (در تراژدی) موجب تاثر او شود. من این مطالب را به تفصیل در کتاب دانشنامه شعر نوشتهام و اینجا تکرار نمیکنم.
شاعر حساس و با احساس همروزگار ما سرکار خانم عشرت بنیهاشمی در این کتاب، بخشی دیگر از آثار کلاسیک خود را در قالب غزل، رباعی، دوبیتی، تک بیت و … گرد آوردهاند و با چاپ آنها برگهای پربهای دیگری به گنجینه غنی ادبیات منظوم زبان پارسی افزودهاند. من مکرر در انجمنهای ادبی از جمله انجمن ادبی ایران، اشعار این شاعره موفق را با اجرای خود ایشان شنیدهام و از آنها لذت بردهام.
در روزگار ما، غزل رایجترین قالب شعر فارسی است و در چند قرن اخیر استادان موسیقی آوازی ما با خواندن غزلیات سعدی و حافظ آن غزلها را به میان مردم بردهاند. با این که غزل بیشتر برای تغزل است و به اصطلاح شعر غنایی است، مهربانو بنیهاشمی به وجه احسن از قالب غزل حسن استفاده کرده و مضامین متفاوتی را از اندیشه و احساس در این قالب جای دادهاند.
رباعی هم قالبی است که غالب فلاسفه ما و در رآس آنان خیام نیشابوری در این قالب سخنان حکمتآمیز خود را به نظم کشیدهاند که مضامین رباعیات خیام با ترجمه فیتزجرالد به زبان انگلیسی اشتهار جهانی یافته است و مطبوع طبع جهانیان واقع شده است و من خودم مکرر در مجامع شعری انگلیسی زبان، آنها را با افتخار به ترجمه روایت پ تفسیر کردهام.
خانم بنیهاشمی در کتاب نادرهها، بزرگان ایران معاصر را از مصدق بگیرید تا استاد فیروز نادری در قالب شعر معرفی کرده است، کاری که مهین حقدوست با نقاشی و محمد تیتکانلو با عکاسی کردهاند. عشرت بنیهاشمی دو غزل و یک رباعی هم برای من و اشعاری متنوع برای دیگر نادره کاران علمی و ادبی سرودهاند و به همین دلیل نام کتاب در دست تالیف خود را نادرهها گذاشتهاند.
اکنون یکی از دو غزل و رباعی سروده خانم بنیهاشمی برای من، به نقل از کتاب نادرهها را حسن ختام این مقال قرار میدهم.
همواره قلم به دست و چشمش به کتاب
یک عمر به راه علم پایش به رکاب
در علم سرآمد زمانه گشته
او هست «پروفسور امین» کمیاب
از دو غزلی که خانم بنیهاشمی برای من سرودهاند، یکی سالها پیش از این در مجله حافظ که متاسفانه توقیف شد، چاپ شده است. در اینجا غزل چاپ نشده ایشان را از کتاب نادرهها نقل میکنم:
ز راه علم جهانی پر از بیان دارد
دلیل و منطقاش از روشنی نشان دارد
جهان اوست جهانی پراز تلاش مدام
قلم و کاغذ و فکرش ز ریشه جان دارد
مدام دور و برش پر ز عطرهای کتاب
همیشه شوری و عشقی در آن میان دارد
به علم هرکه روآورد و در پیاش کوشید
به مثل دانه ی دُر، قیمتی گران دارد
همیشه مرتبههای بلند،خاموشند
فروتنی ز وجودی چنین نشان دارد
“امین” نشانی از این پرنشانهها باشد
که علم و فلسفهاش روح بیکران دارد.
جالب آن که دوست شاعر دیگر ما استاد علی لوافآرانی ساکن آران و بیدگل کاشان که این غزل را دیده است، به استقبال آن رفته و سروده است که:
امین مردم ایران، دلی جوان دارد
ستاره ای که نشان ها از آسمان دارد
حقوق و فلسفه را مثل آب میداند
وجود عاشق او نقش مهربان دارد