«ایران، گنجینهای در غبار بیتدبیری»: نقدی بر ناکارآمدی ساختاری در صنعت گردشگری
یادداشتی از محسن عباسیفرد در پایگاه تحلیلی- خبری درسانیوز؛ ایران، با میراثی چند هزار ساله، طبیعتی چهار فصل، و فرهنگی غنی و متنوع، بیتردید یکی از مستعدترین کشورهای جهان برای توسعه گردشگری است. از کویر لوت تا جنگلهای هیرکانی، از تخت جمشید تا بازار تبریز، از آیینهای مذهبی تا موسیقی نواحی، این سرزمین گنجینهای است که میتواند نهتنها منبع درآمد پایدار، بلکه بستری برای دیپلماسی فرهنگی و توسعه متوازن باشد.
اما آنچه در عمل مشاهده میشود، فاصلهای عمیق میان ظرفیتهای بالقوه و وضعیت بالفعل است؛ فاصلهای که نه از کمبود منابع، بلکه از ضعف مدیریت، فقدان برنامهریزی علمی، و نگاه سطحی به گردشگری ناشی میشود.
اشکالات ساختاری؛ از زیرساخت تا سیاستگذاری
بر اساس گزارشهای رسمی و تحلیلهای کارشناسان، مهمترین چالشهای صنعت گردشگری ایران عبارتاند از:
– زیرساختهای ناکافی: نبود شبکه حملونقل منسجم، کمبود هتلهای استاندارد، و ضعف در خدمات اقامتی، موجب شده بسیاری از مناطق گردشگری عملاً خارج از دسترس گردشگران داخلی و خارجی باشند.
– مشکلات صدور ویزا و محدودیتهای اجتماعی: فرآیند پیچیده و زمانبر صدور ویزا، همراه با محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی برای گردشگران خارجی، انگیزه سفر به ایران را کاهش داده است.
– فقدان تبلیغات و برندینگ ملی: ایران با وجود دارا بودن رتبه دهم جاذبههای تاریخی و رتبه پنجم جاذبههای طبیعی در جهان، سهم ناچیزی از بازار جهانی گردشگری دارد. نبود کمپینهای حرفهای تبلیغاتی و ضعف در روایتسازی فرهنگی، موجب شده تصویر ایران در ذهن گردشگر جهانی، مبهم و بعضاً منفی باشد.
– نبود آموزش تخصصی و نیروی انسانی حرفهای: صنعت گردشگری نیازمند راهنمایان چندزبانه، مدیران آموزشدیده، و نیروی انسانی آشنا با استانداردهای بینالمللی است؛ امری که در ایران هنوز بهصورت نظاممند تحقق نیافته است.
– بیثباتی در سیاستگذاری و فقدان حمایت از بخش خصوصی: تغییرات مکرر در ساختار مدیریتی، نبود مشوقهای سرمایهگذاری، و نگاه دولتی به گردشگری، موجب شده بخش خصوصی تمایل اندکی به ورود به این حوزه داشته باشد.
ظرفیتهایی که مغفول ماندهاند
در شرایطی که بسیاری از کشورها با منابع محدود، گردشگری را به موتور محرک اقتصاد خود تبدیل کردهاند، ایران با ظرفیتهایی بینظیر، هنوز در حاشیه ایستاده است:
– اکوتوریسم: از کوههای زاگرس تا تالابهای انزلی، ایران میتواند مقصدی ممتاز برای گردشگری طبیعتمحور باشد.
– گردشگری مذهبی: شهرهایی چون مشهد، قم و شیراز، با میلیونها زائر سالانه، نیازمند خدمات حرفهای و بینالمللیاند.
– گردشگری سلامت: با وجود پزشکان متخصص و هزینههای درمانی پایین، ایران میتواند مقصدی جذاب برای گردشگران سلامت باشد.
– گردشگری فرهنگی و تاریخی: شهرهایی چون اصفهان، یزد، تبریز و کرمان، گنجینههایی زنده از تمدن ایرانیاند که هنوز بهدرستی به جهان معرفی نشدهاند.
صنعت گردشگری ایران، نه از فقر منابع، بلکه از فقر تدبیر رنج میبرد. در جهانی که گردشگری به یکی از بزرگترین صنایع درآمدزا بدل شده، ایران همچنان درگیر آزمونوخطاهای مدیریتی، بیبرنامگی تبلیغاتی، و نگاه غیرتخصصی به این حوزه است.
اگر قرار است گردشگری در ایران به جایگاه شایسته خود برسد، باید از سطح شعار عبور کرد و به مدیریت علمی، سیاستگذاری پایدار، و مشارکت واقعی بخش خصوصی روی آورد. ایران، گنجینهای است که اگر از غبار بیتدبیری بیرون آید، میتواند نهتنها اقتصاد ملی را متحول کند، بلکه چهرهای متفاوت از این سرزمین به جهان نشان دهد.
