یادداشتی از اعظم چقازردی در پایگاه تحلیلی- خبری درسانیوز؛ رفاه مقدمه رضایت از زندگی است اما شواهد متعدد و شاخصهای اقتصادی، اجتماعی و بهداشتی هشدار میدهند که شرایط بهزیستی اجتماعی کشور رو به وخامت گذاشته است و تورم سهمگین و گرانی بیسابقه به اندام جامعه فشار میآورد و ستون و بنیاد خانوادههای فرودست که هرگز برای چنین فشاری طراحی نشده است در حال فرو پاشی است.
در حالی که در همه کشورهای توسعهیافته به باز نشستگان نوید زندگی بهتر و آرام را میدهند، تورم شدید یک زنجیره بازخورد فاجعهبار برای بازنشستگان کشور ایجاد نموده است.
به نظر میرسد در میان گروهای اجتماعی، قشر بازنشستگان کمترین توانایی را در سازگاری با این معضل از خود نشان داده است، زیرا زیربناهایی که پایداری و انعطاف در برابر افزایش سرسام آور قیمتها و هزینههای دارو و درمان در سالمندی را تقویت نماید دیگر وجود ندارند و تنگناهای اقتصادی امانشان را بریده است و به قول فردوسی
«مبادا که در دهر دیر ایستی
مصیبت بود پیری و نیستی»
امروزه انسان مدرن با ولع سیریناپذیری بدنبال دیر ایستادن در دهر است. سالمندی بر اساس تعریف امروزی از ۶۰ الی ۶۵ سال شروع میشود و تقریبا ۲۰ الی ۳۰ سال طول میکشد که از همه دوران زندگی، کودکی، نوجوانی، جوانی و میانسالی طولانیتر است.
از این رو به نظر میرسد فشارها بر زیست جهان بازنشستگان کشور جدی است و انتظار میرود که افزایش نیز یابد. از اینرو آثار تورم سهمگین و گرانیهای کمرشکن بر محیط اجتماعی سبب رنج شدید، خشم سرد (خشم بدون امید که یک احساس مخرب است)، نارضایتی و کاهش کنترل مدیریت احساسات گروههای کم برخوردار و آسیبپذیر مانند بازنشستگان شده است.
برای درک عمق این شرایط سخت و بغرنج در زبان فرانسه واژهای است به نام «Letasin» به معنای حجم زیادی از غم و اندوه، در حدی که مغز پاسخ منطقی برای کنترل شرایط ندارد و قلب از شدت اندوه زیاد، احساسات درستی را ارائه نمیدهد لذا به نظر میرسد بحران بهزیستی اجتماعی کشور یک مشکل چند وجهی است که پیامدهای قریبالوقوع آن میتواند منجر به تحولات غافلگیر کننده سیاسی و اجتماعی مخرب شود.
از اینرو در شرایطی که مسئولان و رسانههای حکومتی که درک درستی از فشار و رنج آنها از تورم شدید و تنگناهای اقتصادی، اجتماعی، درمان و بهداشت و شرایط بهداشت روانی این قشر ندارند و دائم توصیه به تحمل بیشتر و مقاومت میکنند نیز خود میتواند حتی شتاب دهنده خشم اجتماعی این گروه نسبت به شرایط حاکم شود.
تجربه کشور های شکست خورده در برنامههای رفاهی از نهادهای ضعیف و سطوح بالای فساد حکایت دارد که با مقاومت و تحمل مردم مشکلی حل نخواهد شد.
لذا اگر مسئولان نظام تلاش نکنند تا با یک توافق اجتماعی جدید، جامعه را از نقطه ناامیدی دور کنند، شرایط وخیم برای توده مردم اغلب منجر به تحرکات تودهای و گاه جنبشهای اجتماعی شده است.