به گزارش پایگاه تحلیلی- خبری درسانیوز؛ وفاداران اسد درجا رنگ عوض کردند؛ نکوهش بشار در تریبونها.
در دنیای سیاست، چاپلوسی گاه چنان قدرتی پیدا میکند که نهتنها حقایق را پنهان میکند، بلکه سرنوشت یک ملت را تغییر میدهد. این حقیقت تلخ را میتوان در سرگذشت بشار اسد و دوران پسااسد به وضوح مشاهده کرد؛ جایی که مدافعان سرسخت دیروز، به منتقدان تند و آتشین امروز تبدیل شدهاند.
بشار جعفری یک روز پشت اسد نماند
این موضوع در مطلبی که توسط صابر گل عنبری در کانال شخصیاش با عنوان “نگاه دیگر” منتشر شده، بهخوبی مورد بررسی قرار گرفته است.
او در این تحلیل، به تغییر مواضع افرادی چون بشار جعفری، سفیر سابق سوریه در روسیه و نماینده این کشور در سازمان ملل، اشاره میکند.
جعفری که زمانی با ایراد “خطبههای انقلابی” در ستایش نظام بشار اسد، تریبونهای بینالمللی را به خدمت این حکومت درآورده بود، اکنون از “منظومه فساد” سخن میگوید و سقوط اسد را نتیجه همین فساد سیستماتیک میداند.
علاوه بر شخص جعفری اسناد نشان می دهد شهرزاد جعفری، دختر او نیز در سالهای گذشته بهعنوان دستیار رسانهای بشار اسد فعالیت میکرد.
او در این نقش، به رئیسجمهور سوریه در زمینههای ارتباطات و رسانه مشاوره میداد. در سال ۲۰۱۲، ایمیلهای لو رفته نشان داد که شهرزاد جعفری و دیگر مشاوران رسانهای، از جمله لونا شبل، به بشار اسد در مدیریت بحران رسانهای و تصویر عمومیاش در خلال اعتراضات مردمی مشاوره میدادند.
او یک روز پس از سقوط در گفت و گو با رسانه های روس گفته “فرار شرمآور و تحقیرآمیز رئیس این نظام”، منعکسکننده نبود “مسئولیت ملی نسبت به کشور” و “تأییدکننده نیاز به تغییراتی است که در کشور رخ داده است.”
چرخش مدافعان دیروز: خیانت یا تطبیق؟
با سقوط بشار اسد، شاهد چرخشی ۱۸۰ درجهای در مواضع بسیاری از وفاداران او هستیم. شخصیتهایی چون شادی حلوه و کنانه علوش که زمانی از رسانههای نزدیک به اسد بودند، حالا در صف منتقدان قرار گرفتهاند.
این چرخشها، همانطور که گل عنبری در تحلیل خود مینویسد، گویای عمق بحران درونی نظام و شکافهایی است که در ظاهر پنهان مانده بود.
چاپلوسی و فروپاشی: از ارتش تا جامعه
نظام سوریه، مانند بسیاری از حکومتهای استبدادی، قربانی چاپلوسی ساختاری شد. چاپلوسانی که تصویر ارتشی شکستناپذیر را به اسد نشان میدادند، در حالی که واقعیت، چیزی جز ارتشی ازهمپاشیده نبود.
فساد گسترده در ساختار نظامی و نبود اراده واقعی برای جنگ، زمینهساز سقوطی سریع شد. همانطور که در مطلب “نگاه دیگر” آمده، چاپلوسان با وارونه جلوهدادن حقیقت، دیکتاتور را در سراب قدرت غرق کردند و زمانی که سقوط فرا رسید، خود نخستین کسانی بودند که به نظام تاختند.
درسی برای آینده
داستان بشار اسد و سقوط او، یادآور درسی تاریخی است: چاپلوسی نهتنها حقیقت را دفن میکند، بلکه زمینهساز سقوطی دردناک میشود. شاید اگر اسد به جای اعتماد به چاپلوسان و خطبههای انقلابی آنها، به صداهای منتقد گوش داده بود، امروز سرنوشت متفاوتی داشت.
همانطور که صابر گل عنبری در تحلیل خود مینویسد، رهبران سیاسی باید از تاریخ بیاموزند و پیش از آنکه دیر شود، صدای منتقدان واقعی را بشنوند.
این نهتنها برای رهبران سیاسی، بلکه برای تمام کسانی که قدرتی در اختیار دارند، یک درس حیاتی است: حقیقت را بشنوید، حتی اگر تلخ باشد.