جنگ ۱۲ روزه و معادلات تازه قدرت؛ چین، روسیه و کره‌شمالی در کنار ایران

کد خبر: 49449

شی جین‌پینگ؛ در کنار رهبران روسیه، ایران و کره‌شمالی، پیامی روشن به جهان فرستاد: جایگزینی جدی برای رهبری آمریکا وجود دارد.

جنگ ۱۲ روزه و معادلات تازه قدرت؛ چین، روسیه و کره‌شمالی در کنار ایران.

به گزارش پایگاه تحلیلی‌- خبری درسانیوز؛ تحولات اخیر در عرصه روابط بین‌الملل، به‌ویژه پس از حملات اسرائیل و آمریکا به ایران در ماه ژوئن، بار دیگر جایگاه کشورمان را در کانون توجه تحلیلگران جهانی قرار داده است. بسیاری از ناظران در غرب انتظار داشتند که ایران پس از این حملات، به حاشیه رانده شود و نقش منطقه‌ای و بین‌المللی‌اش کاهش یابد.

اما حضور دکتر مسعود پزشکیان در پکن و ایستادن در کنار شی جین‌پینگ، ولادیمیر پوتین و رهبر کره‌شمالی نشان داد که این تصور چندان با واقعیت همخوانی ندارد.

یادداشتی که در ادامه می‌خوانید، نگاهی از زاویه دید غربی به این موضوع دارد. نویسندگان با نگاهی انتقادی نسبت به ایالات متحده، از شکل‌گیری محوری تازه سخن می‌گویند که می‌تواند نظم جهانی تحت رهبری آمریکا را به چالش بکشد.

یادداشت‌نویسان نیویورک تایمز این اتحاد را «محور آشوب» خوانده اند و تأکید دارند که همکاری چین، روسیه، ایران و کره‌شمالی، حتی اگر در کوتاه‌مدت به یاری مستقیم یکدیگر منجر نشود، در بلندمدت ظرفیت ایجاد تغییراتی جدی در موازنه جهانی قدرت را دارد.نکته مهم در این تحلیل، تأکید بر نقش ایران است.

برخلاف تصوری که پس از حملات اسرائیل و آمریکا شکل گرفت، ایران نه‌تنها از محور کنار نرفته بلکه به‌عنوان بخشی جدایی‌ناپذیر از این اتحاد، در بازتعریف نظم جهانی نقشی اساسی دارد.

این یادداشت تلاش می‌کند نشان دهد که چگونه تهران، در کنار پکن، مسکو و پیونگ‌یانگ، می‌تواند به بازیگری تأثیرگذار در معادلات امنیتی و سیاسی بین‌المللی تبدیل شود.

بدیهی است که چنین تحلیل‌هایی، از منظر منافع و نگرانی‌های غرب نوشته می‌شوند و لزوماً بازتاب‌دهنده واقعیت کامل صحنه نیستند. با این حال، بازخوانی آنها می‌تواند به ما کمک کند دریابیم که در نگاه مراکز قدرت غربی، ایران چگونه دیده می‌شود و چه نقشی در شکل‌گیری توازن‌های جدید جهانی دارد.

زمانی که شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهوری چین، در پکن ریاست یکی از بزرگ‌ترین نمایش‌های قدرت نظامی این کشور را بر عهده داشت، تنها جنگنده‌ها و موشک‌ها نبودند که به در معرض دید جهان قرار گرفتند.

شی جین‌پینگ، در کنار رهبران روسیه، ایران و کره‌شمالی، پیامی روشن به جهان فرستاد: جایگزینی جدی برای رهبری آمریکا وجود دارد. چین، در همسویی با این کشورها، می‌تواند نظم بین‌المللی موجود را بر هم زند و در برابر معمار اصلی آن، ایالات متحده، مقاومت کند.

این نمایش وحدت برای بسیاری قابل‌توجه بود، به‌ویژه آنکه تنها دو ماه پیش برخی ناظران، همکاری میان این چهار کشور ـ آنچه «محور آشوب» نامیده شده ـ را یا مرده یا از ابتداً اغراق‌ شده می‌دانستند.

در ماه ژوئن، مسکو، پکن و پیونگ‌یانگ تقریباً نظاره‌گر جنگ ۱۲ ‌روزه ایران با اسرائیل و آمریکا بودند و جز بیانیه‌های اعتراضی اقدام عملی چندانی انجام ندادند. اما نادیده‌گرفتن این محور بر اساس چنین معیارهایی، درک نادرستی از ماهیت آن است. این اتحاد، متشکل از کشورهایی است که با وجود اختلافات عمیق، دشمن مشترکی به نام ایالات متحده دارند.

هدف اصلی آنها نه صرفاً یاری رساندن مقطعی، بلکه پیگیری یک هدف بلندپروازانه است: ایجاد «نظم نوین»، مشابه آرزوهای قدرت‌های محور در جنگ جهانی دوم، تا هر کشور جایگاه شایسته‌ای برای خود تثبیت کند.

این همکاری، ‌اکنون توان نظامی رقبای آمریکا را تقویت و ابزارهای سیاست خارجی واشنگتن را تضعیف کرده است. نمود بارز آن در جنگ اوکراین دیده می‌شود؛ جایی که چین، ایران و کره‌شمالی به کرملین کمک کرده‌اند تا جنگ را ادامه دهد و فشارهای بین‌المللی را بهتر تاب آورد.

چهار کشور مذکور همچنین در حال گسترش همکاری‌های اقتصادی و فناورانه‌اند تا تحریم‌ها و محدودیت‌های آمریکا را دور بزنند و به کشورهای ثالث، جایگزین‌هایی برای وابستگی به بازار و نظام مالی آمریکا ارائه دهند.

بخش نظامی این همکاری‌ها پیامدهای جدی‌تری دارد. این کشورها با تبادل فناوری و دانش نظامی، فاصله خود با ارتش آمریکا را کاهش می‌دهند. چنین همکاری می‌تواند به روسیه کمک کند تا سریع‌تر از اروپا نیروهای متعارف خود را بازسازی کند و این موضوع می‌تواند ناتو را در وضعیت آسیب‌پذیری قرار دهد.

همچنین، برنامه‌ریزی دفاعی آمریکا و متحدانش دشوارتر خواهد شد، چرا که دیگر نمی‌توان فرض کرد هر یک از این کشورها به تنهایی وارد جنگ خواهند شد. افزون بر این، خطر بروز بحران‌های همزمان و هماهنگ‌شده نیز وجود دارد که ظرفیت آمریکا را فراتر از توانش به چالش خواهد کشید.

گردهمایی اخیر در پکن نشان می‌دهد که «محور» نه‌تنها پس از جنگ ایران تضعیف نشده، بلکه با شتاب بیشتری حرکت می‌کند. رهبران این کشورها معتقدند فرصت تاریخی در اختیار دارند؛ به‌ویژه در شرایطی که دولت دونالد ترامپ متحدان دیرینه آمریکا را ناراضی کرده، دسترسی به بازارش را محدود نموده، کمک‌های بشردوستانه و توسعه‌ای را کاهش داده و آشکارا از ایفای نقش رهبری جهانی کناره‌گیری کرده است.

برای شی، پوتین و سایرین، شاید چنین فرصتی تکرار نشود.حضور مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران، در این گردهمایی نیز نشان می‌دهد که ایده اولیه لزوم کنار گذاشته شدن تهران از این معادله کاملاً زودهنگام بوده است.

هرچند ایران در حملات آمریکا و اسرائیل آسیب دید، اما چین، روسیه و کره شمالی احتمالاً ارزش کمک به احیای توانمندی‌های تهران را در ادامه مقابله با واشنگتن می‌بینند. دولت دونالد ترامپ نیز از خطر این محور آگاه است و تاکنون تلاش کرده با بهبود روابط با روسیه، مسکو را از دیگر هم‌پیمانانش جدا کند.

پایان دادن به جنگ اوکراین و نزدیک‌تر شدن به کرملین، نخستین گام این سیاست به شمار می‌رود. اما تجربه نشان داده که چنین رویکردی محکوم به شکست است. روسیه واشنگتن را مانع اصلی اهداف خود می‌بیند و پوتین بعید است باور کند که یک رئیس‌جمهور آمریکایی می‌تواند دهه‌ها سیاست خارجی آمریکا در قبال مسکو را تغییر دهد.

تلاش برای جلب چین نیز احتمالاً بی‌نتیجه خواهد بود. حتی اگر دولت آمریکا با اعطای امتیازات ژئوپلیتیک، مانند صدور تراشه‌های هوش مصنوعی پیشرفته، به دنبال توافق تجاری با پکن باشد، این اقدام نیز بعید است چین را از محور دور کند. روسیه و چین به‌سادگی این امتیازات را به سود تقویت توان خود در چالش با آمریکا به کار خواهند گرفت.

با این حال،همچنان به نظر می رسد ایالات متحده از ابزارهای کافی برای مقابله با این محور برخوردار باشد. اقتصاد آمریکا همچنان بزرگ‌ترین و جذاب‌ترین اقتصاد جهان است، شبکه اتحادهایش بی‌نظیر، پایگاه‌های نظامی‌اش گسترده و قدرت نظامی‌اش چشمگیر است.

ارزش‌های آمریکایی ـ دموکراسی، حقوق و کرامت انسانی، فرصت و برابری نقاط قوتی بی‌همتا هستند، به‌ویژه زمانی که در داخل خاک ایالات متحده به آنها پایبند باشیم.

اگر آمریکا بخواهد، می‌تواند نظم جهانی را حفظ کند که به‌مراتب برتر از هر آن چیزی است که محور ارائه می‌دهد. پرسش این است که آیا دولت ترامپ چنین اراده‌ای خواهد داشت یا خیر.

نویسندگان: ریچارد فونتین، آندریا کندال-تیلور منبع:نیویورک تایمز مترجم:آرش میری‌خانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *