یادداشتی از محسن عباسیفرد عضو فدراسیونهای جهانی و بینالمللی روزنامهنگاران (َAIPS)،(IFJ) و(FISU) در پایگاه تحلیلی- خبری درسانیوز؛ حاکمیت باید آژیر خطر «مهاجرت گسترده» از کشور را بشنود!
هرچند که برخی سنگاندازیها در مسیر حرکت دولت چهاردهم مسعود پزشکیان توسط عاملین برادارن یقهبستهها و پایداریچیها که با شعار «وفاق ملی» وارد کارزار شدهاند تا تمام و کمال کشور را با تفکری دارند به چالش بکشند اما باید به این نکته توجه نمایم که هر کشوری که ادعای توسعه دارد، باید از اقتصادی پویا برخودار باشد. و در باره کشورمان ایران به طور جدی مانعهای بیرونی و داخلی از شکوفایی اقتصادی جلوگیری میکنند که باید گفت، بسیاری از مانع سازیهای داخلی کاملاً بیدلیل هستند و برای تسویه حساب سیاسی و جناحی صورت میگیرند که چنین اقدامهایی تعجب و البته تأسفبرانگیز است!
البته که گسترش پدیده مهاجرت طی سالهای اخیرزنگ خطر را به صدا دآورد ولی کو کوش شنوا که بشنود ولی مهاجرت نمیتواند نشانه خوبی برای کشورها باشد، اینکه عدهای – که تعدادشان هم کم نیست- تمایلی به ماندن در ایران ندارند و تصمیم به مهاجرت به کشورهای دیگر میگیرند، رفتاری است که مسئولان و تصمیمگیران حتماً باید نسبت به آن حساسیت زیادی به خرج دهند.
در کل باید گفت، برای ساختار حکمرانی کشورها «مهاجرت» نشانهای ملموس از سوءمدیریت در نظام تصمیمگیری و اجرایی است. چرا که اگر کسی برای تأمین الزامهای زندگی بیدردسر مشکلی نداشته باشد، بعید است کشور خود را برای زندگی بهتر به مقصد کشور دیگری ترک کند.
البته در این بین استثناهایی هستند که برای رفتن دلیل خودشان را دارند و حتی اگر هیچ کمبودی در ایران نداشتیم، بازهم برای رفتن به جاهای دیگر چمدانشان را میبستند.
پدیده مهاجرت سومدیریتها را فریاد میزند و در حالی که مردم ایران در این چند سال گذشته با گرانیهای عجیب و غریبی مواجه شدهاند. مثلاً اینکه در سالهای اخیر مسکن به قدری گران شده است که چند طبقه از جامعه برای تهیه مسکن باید ۱۰۰ سال پسانداز کنند!
اینکه نرخ خودرو در این مدت بالای ۵۰۰ درصد رشد کرده است و .. ریشه در ناکارآمدی نظام مدیریتی کشور دارد که این نقیصه مختص دولت اصولگرا یا اصلاحطلب نیست و اساساً ساختار مدیریتی نیازی شدید به اصلاحات دارد.
بنابراین دولت چهاردهم باید همهِ تلاشاش را بهکار بگیرد تا حتیالمقدور مشکلات را رفع کند. حقیقت چیزی جز این نیست که به هم ریختگی اقتصادی موجب شده است، طبقه بالا به طبقه متوسط، طبقه متوسط به طبقه ضعیف و طبقه ضعیف به حاشیهنشینی تغییر وضعیت بدهند که ترمیم چنین موقعیتی بسیار ضروری است.
هرچند که ساختار اقتصادی کشور تجربه و تخصص کافی را برای تصمیمگیری اصولی ندارد و بایستی هر چه زودتر در نظام مدیریتی و اجرایی تجدیدنظر اساسی داشته باشیم، بلکه بتوانیم از این وضعیت عبور کنیم.