ریحانه کریمی دختر سرو قامت ایران در گفت‌وگو با درسانیوز: نگران خاک وطن بودیم

کد خبر: 47814

ریحانه کریمی دختر سرو قامت ایران، بازیکن تیم ملی والیبال زنان ایران از روزهای سختی می‌گوید که او و هم‌تیمی‌هایش بعد از حمله رژیم صهیونیستی به ایران، در جام ملت‌های آسیا داشتند.

ریحانه کریمی دختر سرو قامت ایران: نگران خاک وطن بودیم و ۳۰ساعت طول کشید تا به تهران برسیم  و  از کم‌لطفی به اعضای کادر فنی خیلی ناراحتم!

روی دور برد باشی و منتظر اتفاقات خوب اما یک روز، یک صبح از خواب بیدار شوی و ببینی در خانه‌ات، در خاک وطنت، خبرهایی هست و تو فرسنگ‌ها دورتر باشی و ندانی و نتوانی کاری کنی. تیم ملی والیبال زنان ایران در ویتنام و درگیر جام ملت‌های آسیا بود که رژیم صهیونیستی به ایران حمله کرد.

بازیکنان تیم ملی و اعضای کادر فنی ایران هم که از طریق فضای مجازی متوجه اخبار و اتفاقات شده بودند، مثل همه تحت‌تأثیر قرار گرفتند، در حدی که نتوانستند نتایج خوبی را که در ۳بازی اول گرفته بودند، تکرار کنند و به ششمی در این رقابت‌ها اکتفا کردند. ریحانه کریمی مدافع تیم ایران در گفت‌وگو با پایگاه تحلیلی‌- خبری درسانیوز از روزهای سختی که تیم داشته صحبت می‌کند.

 

ریحانه کریمی دختر سرو قامت ایران در گفت‌وگو با درسانیوز: نگران خاک وطن بودیم

 

مسابقات برای تیم ایران به ۲بخش قبل از جنگ و بعد از جنگ تقسیم شد و قبل از اینکه حملات رژیم صهیونیستی به ایران آغاز شود، نتایج خوب بود اما بعد از آن تیم به هم ریخت و به چیزی که می‌خواستید نرسیدید؟

دقیقاً همینطور بود. ما این دفعه رفته بودیم تا اتفاق خاصی را رقم بزنیم و نتایج هم همین را نشان می‌داد و مشخص بود که ما چقدر زحمت کشیده بودیم. مثلاً اینکه تنها شکست فیلیپین مقابل ما بود. آنها قبل از اینکه با ما بازی کنند، همه مسابقاتشان را ۳بر صفر و ۳بر یک برده بودند. اما بعد از اینکه آن اتفاق تلخ افتاد، همه‌چیز به هم ریخت.

 

کی متوجه اتفاقات در ایران شدید؟

قبل از بازی با قزاقستان بود که سر صبحانه، موقعی که داشتیم اینستاگرام را چک می‌کردیم، متوجه شدیم چه شده. آن روز، روز خیلی بدی بود. خیلی به هم ریختیم. انگار بی‌خانواده شده بودیم. احساس نگرانی می‌کردیم. اعتماد به نفس و غرور و همه‌چیزمان به یکباره انگار از دست رفته بود.

 

تیم‌های دیگر هم همدردی می‌کردند؟

همدردی که می‌کردند بیشتر حالمان بد می‌شد. انگار به ما یادآوری می‌کردند که چه فاجعه وحشتناکی در کشورمان اتفاق افتاده البته خودمان می‌دانستیم چه شده.

 

بیشتر نگران چه بودید؟

نگران ایران بودیم. اینکه خاکمان، وطنمان و خانواده‌مان را از دست بدهیم.

 

با حالی‌که داشتید چطور بازی کردید؟

الان از خودم می‌پرسم که اگر دوباره در آن شرایط قرار بگیرم، می‌توانم خودم را کنترل کنم؟ می‌توانم بازی کنم؟ بعید می‌دانم. به‌خصوص اینکه سرمربی تیم خارجی بود و شرایط ما را درک نمی‌کرد. سبک زندگی آنها با ما متفاوت است. خانم لی می‌گفت کار جدا، احساسات جدا. موقعی که بازی دارید، بازی کنید و بعدش ناراحت باشید اما ‌نمی‌توانستیم کار و احساسات را از هم جدا کنیم. موقع بازی هم گریه می‌کردیم.

 

باز هم بد نباختید؟

بازی با قزاقستان بد نبودیم و ۳بر یک باختیم. ما در آن بازی مثل کسانی بودیم که عزیزی را از دست داده‌اند، نه جسم‌مان یاری می‌کرد و نه ذهن‌مان. خودمان نبودیم. با این حال با همان جسم بی‌جان هم خوب کار کردیم. ما به اشتباه خودمان، کادر فنی و داوری باختیم.

 

بین بازیکنان چه کسی بیشتر از همه گریه می‌کرد؟

من، بازیکنان کوچک‌تر از من در تیم زیاد است اما من بیشتر از همه نگران بودم. من از همه غدتر و مغرورتر بودم ولی سر صبحانه که متوجه اتفاقات شدم انگار یک‌دفعه شکستم و خیلی سخت می‌توانستم خودم را کنترل کنم.

 

کسی بود که بتواند شما را آرام کند؟

سعی می‌کردیم همدیگر را آرام کنیم و کنار هم باشیم. سعی می‌کردیم مرهم زخم همدیگر باشیم ولی نمی‌شد. در آن چند روز مثل اینکه در جهنم بودیم. مربیان ایرانی تیم هم مثل ما حالشان بد بود. سرمربی تیم هم خیلی سعی می‌کرد همدردی کند اما کار برایش خیلی جدی بود و حق هم داشت که اینطور فکر کند اما انجام چیزی که از ما می‌خواست سخت بود.

 

مسیری طولانی هم برای رسیدن به خانه داشتید.

۲پیشنهاد به ما دادند یکی اینکه یا در کره‌جنوبی اردو داشته باشیم یا اینکه به ایران برگردیم. ما فقط می‌خواستیم برگردیم و به چیز دیگری فکر نمی‌کردیم. از ویتنام با پرواز به ترکیه رفتیم و از استانبول هم به شهر وان. از مرز بازرگان وارد ایران شدیم. از آنجا به بعدش سخت بود و بیش از ۳۰ساعت طول کشید تا به تهران برسیم. بچه‌هایی هم که خانه‌هایشان رشت بود همانجا از ما جدا شدند و بیشتر از ما در راه بودند.

 

وقتی به خاک ایران رسیدید، چه کار کردید؟

یک نفس عمیق کشیدیم. لحظه خیلی خوبی بود.

 

به خانه رسیدی چه اتفاقی افتاد؟

قبل از هر کاری مادرم را بغل کردم. در آن چند روز خیلی استرس داشت و خیلی گریه کرده بود.

 

خب از مسابقات و تیم هم صحبت کنیم. تا قبل از بازی با قزاقستان همه‌چیز خوب پیش می‌رفت و نظرها نسبت به تیم مثبت بود، اینکه تیم پیشرفت خوبی کرده؟

واقعاً هم پیشرفت خوبی کرده‌ایم. البته کشورهای دیگر هم پیشرفت کرده‌اند. فقط ما در لیگ‌مان بازیکن خارجی نداریم. کشوری مثل اندونزی ۷-۸ بازیکن اروپایی در لیگش دارد، فیلیپین هم همین‌طور. بازیکنان این کشورها ۶-۷ ماه با بازیکنان خوب خارجی رقابت می‌کنند و رشد خیلی خوبی هم داشته‌اند. ما مقابل این تیم‌ها خیلی خوب بازی کردیم. باید این را هم درنظر بگیریم که بازیکنان تیم ما جوان بودند. بزرگ‌ترین بازیکن ما ۲۷سال سن دارد. ۳-۴ بازیکن ۲۳ ساله داریم و بقیه زیر ۲۰سال هستند. با توجه به بازی‌های سنگینی که داشتیم، تیم واقعاً فوق‌العاده بود. اگر جنگ نمی‌شد ما راحت می‌توانستیم به جمع ۴تیم صعود کنیم. البته با همان شرایطی هم که پیش آمد، بدشانسی آوردیم که صعود نکردیم. ما، فیلیپین و قزاقستان تک‌باخته بودیم و قزاقستان با امتیازشماری صعود کرد.

 

نظر بعضی‌ها این است که لی با اینکه در تغییر سبک و پیشرفت بازیکنان خیلی تأثیرگذار بود ولی درکوچینگ خیلی موفق نشان نداد؟

این را قبول ندارم. من در بعضی از سایت‌ها مطالبی را خواندم که خیلی ناراحت‌کننده بود و به اعضای کادر فنی خیلی کم‌لطفی کرده بودند. ما اگر خوب بازی کردیم به‌خاطر این بود که سرمربی تیم ما را به‌ خودباوری رساند و خیلی خوب توانست سبک بازی ما را به شرق آسیا نزدیک کند. خانم لی در ۳بازی اول چند تعویض خیلی خوب داشت به‌خصوص در بازی با فیلیپین که دقیقا تیم را نجات داد. مهم‌تر از همه جایگاهی بود که مربی ما در آسیا دارد ولی خود ما از آن خبر نداشتیم. سرمربیان قزاقستان و ویتنام احترام خاصی برای او قائل بودند و این باعث افتخار ما شد.

 

گفتید به‌خاطر اشتباه کادر فنی به قزاقستان باختید؟

در هر بازی باید چند اشتباه برای داور و خود تیم کنار گذاشت اما ما این کار را نکردیم و به هم ریختیم. اشتباه کادر فنی هم عمدی نبود. در این مسابقات برای اولین‌بار به سبک لیگ ملت‌ها به کادر فنی تبلت داده بودند و تعویض‌ها دستی انجام نمی‌شد. موقع تعویض مشکلاتی پیش آمد که بیشتر به‌خاطر خطای سیستم بود نه کادر فنی.

ریحانه کریمی دختر سرو قامت ایران در گفت‌وگو با درسانیوز: نگران خاک وطن بودیم
ریحانه کریمی دختر سرو قامت ایران در گفت‌وگو با درسانیوز: نگران خاک وطن بودیم

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *