محسن عباسیفرد گزارشگر پایگاه تحلیلی- خبری درسانیوز؛ سوریه و بحران عدم قطعیتها-۳ و اما شورش در شام و رقابت آنکارا و مسکو در خفا؛ نقشه امارات و عربستان برای ایران چه بود؟
گروه بحران با انتشار یادداشتی مدعی شد، جنگ داخلی سوریه که بیش از چهار سال تا حد زیادی متوقف شده بود، دوباره به شکل شگفتآوری آغاز شده و در نهایت زمینه را برای سقوط دمشق هموار کرد.
شورشیان که کنترل استان ادلب و بخشهای مجاور شمال غرب سوریه را در اختیار داشتند، به راحتی از خطوط ارتش سوریه عبور کرده و با پیشروی به سمت شرق حرکت کردند و حلب، دومین شهر بزرگ این کشور را تصرف و ارتباط بزرگراه مهم «ام ۵» که این منطقه را به دمشق متصل میکرد را در عرض چند روز قطع کردند و در نهایت وارد دمشق شدند.
به ادعای گروه بحران، تهاجم شورشیان مجموعه ظریفی از ترتیباتی که از سال ۲۰۲۰، زمانی که روسیه و ترکیه به توافق آتش بس دست یافتند _و به واسطهاش خطوط مقدم را آرام و درگیری در شمال غرب را متوقف کردند_ برهم ریخت. پیشتر آتش بس برقرار شده، رویارویی نیروهای دولتی سوریه و متحدانش در یک طرف و شورشیان در طرف مقابل را متوقف کرده بود.
این آرامش نسبی به هیئت تحریرالشام (HTS)، گروه شورشی اجازه داد تا بر ادلب تسلط پیدا و خود را به عنوان یک نیروی نظامی مستقر معرفی و یک دولت غیرنظامی تحت حمایت خود ایجاد کند، یعنی دولت نجات سوریه.
این گروه همچنین به طور غیرمستقیم از حمایتهای ترکیه از ارتش ملی سوریه (SNA)، یک گروه متشکل از چندین جناح شورشی دیگر بهره برده است. درسانیوز یادداشت گروه بحران در باب تنشها در سوریه را ترجمه کرده و در سه بخش منتشر میکند، بخش نخست با عنوان«پیدا و پنهان سقوط دمشق؛ برگ برنده تحریرالشام چه بود؟/ رونمایی از پلن روسیه برای عصر پسااسد» منتشر و بخش دوم با تیتر «چند صدایی در جبهه مخالفان؛ پاشنه آشیل تحریرالشام/ آزمون حکمرانی افراطیها در دمشق» منتشر شد. در ادامه بخش سوم و نهایی آمده است.
فرصت و چالشهای دمشق و تحریرالشام
از منظر دولت سوریه، از دست دادن حلب یک ضربه بزرگ بود. حلب فقط یک شهر بزرگ نیست. بلکه نمادی است از پیروزی دولت در جنگ داخلی و بازپس گیری آن در سال ۲۰۱۶ به عنوان یک پیروزی تعیین کننده برای دمشق و متحدانش ثبت شد.
از دست دادن آن اکنون این روایت را برهم زد. پس از آن دولت با دشواری بیشتری روبرو شد و نتوانست بدون اتکا به حمایت خارجی، قلب سوریه را حفظ کند. برعکس، سقوط سریع حلب این تصور را تقویت کرد که بقای دولت به حمایت ایران و روسیه بستگی داشت. تا پیش از سقوط دمشق، سوریه ظاهراً اعتبار خود را در میان کشورهایی که به دنبال عادی سازی روابط هستند، -مانند کشورهای عربی خلیج فارس- از دست داد.
با این حال گروهی براین باورند که سوریه در نهایت از حمایت بازیگرانی چون امارات و اردن که از چشم انداز قدرت گرفتن رادیکالها در سوریه میترسند، برخوردار خواهد شد؛ گزارهای که محقق نشد.
برای تحریرالشام، موفقیت نظامی روایت غالب را تغییر میدهد. این گروه دیگر نیرویی نیست که در گوشهای از سوریه پنهان شده باشد و جهان خارج به آن توجهی نداشته باشد. این واقعیت که تحریرالشام -گروهی که توسط سازمان ملل، ایالات متحده، اتحادیه اروپا و ترکیه به عنوان یک سازمان تروریستی شناخته شده- بر دمشق حکومت میکند، امروز تغییر کرده است.
هرچند تحریرالشام با یک چالش واقعی روبرو خواهد شد. با توجه به وسعت سوریه و تنوع جمعیت این منطقه، حکومت بر آن نمیتواند آینهای از نحوه اداره ادلب باشد. سوریها از نزدیک تماشا خواهند کرد.
آیا هرج و مرج رخ خواهد داد؟ آیا تحریرالشام میتواند سایر گروهها و اقلیتها را با خود همصدا کند؟ اگر این گروه در این مسیر شکست بخورد، به شدت مورد قضاوت قرار میگیرد. در صورت موفقیت، سایر کشورها، از جمله در اروپا برای برخورد مستقیم با تحریرالشام تحت فشار قرار خواهند گرفت.
رویارویی آنکارا و مسکو
برای روسیه، سوریه یک روایت موفقیتآمیز بود، نشانی از توانایی این کشور در تأثیرگذاری بر رویدادهای خاورمیانه. مسکو از سال ۲۰۱۵ زمان و تجهیزات قابل توجهی را در سوریه سرمایه گذاری کرده و بنابراین مسکو میتوانست برای جلوگیری از فروپاشی دولت هرکاری را انجام دهد اما منفعل ماند.
در بحبوحه جنگ در اوکراین، شکست در سوریه در کنار دستاوردهای گستردهتر شورشیان، ضربهای به اعتبار کرملین وارد کرده و پیروزی برای دشمنان این بازیگر خواهد بود. بنابراین، این حمله جبهه جدیدی را برای روسیه گشوده است، جبههای که نیازمند تسلیحات و منابع اضافی است.
اما جنگ در اوکراین هرگونه اقدام برای تامین مجدد از طریق دریا را پیچیده میکرد، زیرا ترکیه مانع از عبور کشتیهای جنگی روسیه از تنگه بسفر و داردانل میشد. (طبق ماده ۱۹ کنوانسیون مونترو، که تصریح میکند در طول جنگی که ترکیه در آن دخالتی ندارد، کشتیهای جنگی روسیه حق استفاده از این کانالهای دریایی را ندارد).
در چنین شرایطی مسکو و آنکارا نیز ممکن است درگیر اختلافهای جدی شوند. اگر همانطور که رسانههای روسی نشان میدهند، روسیه به این نتیجه برسد که ترکیه کنار شورشیان قرار گرفته، ممکن است به دنبال حمله به عمق مناطق تحت کنترل شورشیان باشد تا موج جدیدی از پناهجویان را که به سمت مرز ترکیه میروند، بازتعریف کند.
در مورد ترکیه، باید گفت که آنکارا از تحقق چنین سناریویی هراس دارد و از همین رو این ادعا مطرح است که ترکیه پیشتر با آغاز شورش تحریرالشام موافق نبود. مقامات ترکیه میگویند که تحریرالشام به آنکارا پیام داده که به افزایش حملات نیروهای طرفدار دولت در ادلب پاسخ خواهد داد. آنها همچنین میگویند آنکارا این موضوع را با روسیه و ایران در میان گذاشته است. اما هیچ کدام تمایلی برای حمایت از نیروهای طرفدار دولت نداشتند.
با این حال، اگر آنکارا میدانست که ممکن است حمله شورشیان در میان باشد، به نظر نمیرسد که صراحتاً رویکردش در این کارزار را روشن میکرد.
به باور ناظران احتمالاً آنکارا نمیتوانست دستاوردهای سریع مخالفان را پیشبینی کند. در واقع، حتی رهبری تحریرالشام نیز سرعت عقب نشینی نیروهای طرفدار دولت را پیش بینی نمیکرد.
در عین حال، ترکیه می تواند از حمله شورشیان سود ببرد. گسترش منطقه تحت کنترل آنها، -حوزه نفوذ آنکارا به قیمت پایان دولت تحت حمایت مسکو و تهران که برای نفوذ منطقهای با آن رقابت میکرد،- را گسترش میدهد.
علاوه بر این، آنکارا ممکن است امیدوار باشد که کنترل گسترده شورشیان بر شمال میتواند فرصتهایی را برای بازگرداندن پناهجویان سوری ایجاد کند.
در این میان نیروهای دموکراتیک سوری و کردهای سوری نیز دلایلی برای نگرانی دارند، زیرا ترکیه و شورشیان مورد حمایت ترکیه – و تا حدی تحریرالشام – این گروه را همسو با دمشق میدانند.
آنکارا به شواهدی اشاره میکند که نشان میدهد نیروهای دولتی با کردهای سوری برای تسلط بر مناطقی هماهنگ بودند. اصل بر این بوده که کردهای سوری نگهبانان موقت هستند. چرا که مقامات دمشق به شدت با مفهوم خودمختاری کردها مخالف بودند.