قیام ۱۵ خرداد ۴۲؛ ریشهها و دستاوردها
به گزارش پایگاه تحلیلی- خبری درسانیوز؛ در تاریخچه زندگی سراسر حماسه و مبارزه امام خمینی علیه رژیم پهلوی و حامیان امریکایی و صهیونیستی آن، نهضت ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ یک نقطه عطف محسوب میشود؛ به طوری که انقلاب اسلامی ایران را تداوم نهضت ۱۵ خرداد میدانند. قیام ۱۵ خرداد، مبارزهای بود که سه عنصر اسلام، امام خمینی و مردم، پایهها و عوامل اصلی تشکیل آن بودند. مقاله زیر به تشریح زمینهها، جزئیات و نتایج قیام اسلامی ۱۵ خرداد پرداخته است.
ریشههای شکلگیری قیام
انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۶۰ آمریکا که به روی کارآمدن دمکراتها به رهبری کندی منجر شد، با تغییراتی در سیاست خارجی آن کشور همراه شد. کندی بر خلاف پیشینیانش معتقد به سیاست انعطافپذیرتر در رویارویی با بحرانها به ویژه کشورهای جهان سوم بود.
او معتقد به پیمانهای اقتصادی به جای نظامی، فعالسازی قوای امنیتی و اطلاعاتی به جای استفاده از ارتش و تقویت برنامههای فرهنگی از قبیل سپاه صلح، ترویج انتخابات کنترل شده و دمکراسیهای هدایت شده و… بود.
روی کارآوردن دولتهای غیرنظامی دست نشانده، از جمله ابزارهای دولت کندی برای رسیدن به این هدف بود. در بعد اقتصادی نیز ایجاد طبقه متوسط، به راه انداختن صنایع وابسته و مونتاژ و گسترش اقتصاد مصرفی از برنامههای اصلی بود.
لازمه رونق اقتصاد سرمایهداری، داشتن بازار مصرف گسترده و قدرت خرید بیشتر مردم است و برای رسیدن به اهداف اقتصادی میبایست ساختار سیاسی ـ اجتماعی مناسبی فراهم شود.
در این میان در ایران که شاه ـ پس از کودتای ۲۸ مرداد ـ خود را مدیون امریکا میدانست برای ادامه سلطنت، علیرغم میل باطنی خود از سیاستهای جدید کندی راه گریزی نداشت.
محصول این سیاست روی کار آوردن دولت شریف امامی و طرح شعارهای آزادی احزاب و فضای باز سیاسی و اصلاحات اداری بود. اما وی چندان مورد تأیید کندی نبود و هیأت حاکمه جدید امریکا بر روی علی امینی حساب ویژهای باز کرده بود.
امینی در ۱۷ اردیبهشت ۱۳۴۰ به نخست وزیری منصوب شد و شعار مبارزه با فساد و همچنین انحلال مجلس، اولین ژست وی برای ایجاد اصلاحات مورد نظر امریکا بود.
در این راستا قانون موسوم به «اصلاحات ارضی» در دی ۱۳۴۰ مورد حمایت مقامات امریکایی قرار گرفت و سپس برای تأمین هزینه این «انقلاب» کنسرسیوم نفت، با اشاره امریکا تولید نفت را افزایش داد و ایران را به سومین صادرکننده نفت جهان رساند.۱
با این حال امینی با توجه به تجارب دوران حکومت مصدق، بر کنترل ارتش نیز اصرار داشت. چیزی که مخالف خواست شاه بود. این اختلاف به تدریج عمیقتر شد.
در پی سفر فروردین ۱۳۴۱ شاه به امریکا و اطمینان دادن وی به کندی در مورد اجرای برنامههای مورد نظر واشنگتن، باعث شد کندی با تغییر دولت در ایران بهعنوان راه تضمین حکومت شاه موافقت نماید.
در نتیجه شاه در بازگشت دولت امینی را برکنار و در ۲۸ تیر ۱۳۴۱ اسدالله علم را جایگزین وی کرد. از این رو دوران حکومت علم سرآغاز یکپارچگی در ساختار حکومت شاه و شروعی بر دیکتاتوری مطلق وی در کشور بود.
در ۱۶ مهر ۱۳۴۱، اولین اقدام دولت علم در جهت اجرای سیاستهای جدید اعلام شد و لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در هیأت دولت به تصویب رسید. این لایحه در غیاب مجلس، حکم قانون را داشت و در واقع، زمینهسازی برای لوایح و قوانین دیگر بود.
این لایحه که درآن به لزوم حذف اسلام از شرائط نمایندگی مجلس و لزوم سوگند به «کتاب آسمانی» به جای قرآن و همچنین به ضرورت آزادی زنان در فعالیتهای اجتماعی اشاره شده بود، مقدمهای برای اسلامزدائی و محو ارزشهای اسلامی در جامعه ایران بود.
لایحه با مخالفت قاطع و سرنوشتساز حضرت امام به همراه اعتراضات مکرر علماء، وعاظ و مراجع، ارسال نامههای سرگشاده به شاه و مقاومت مستمر در برابر توطئه «حذف اسلام» و تضعیف دین و روحانیت به شکست انجامید و علم به ناچار در آذر ۱۳۴۱ طرح خود را پس گرفت.
علم در مرحله بعد وعده تحقق «انقلاب سفید» را داد و تصمیم گرفت تا نقشههای امریکا را در قالب دیگری احیا کند. شاه در بهمن ۱۳۴۱ با سفر به قم تلاش کرد تا طرح «انقلاب سفید» را برای مردم توجیه کند و اگر بتواند میان علما و مراجع حوزه علمیه راجع به نقشههای ضداسلامی خود تفرقه ایجاد نماید.
اما تحریم شاه توسط مردم و روحانیون و تعطیل شدن شهر قم، خشم شاه را برانگیخت به طوری که وی از روحانیت به عنوان «ارتجاع سیاه» یاد کرد. با این همه، رژیم شاه مبادرت به برگزاری یک رفراندوم صوری برای نشان دادن حمایت مردم از طرح «انقلاب سفید» کرد.
امام در مراحل بعد با سخنرانیها و اقدامات خود از جمله با اعلام عزای عمومی در نوروز ۱۳۴۲ و تحریم جشنهای نوروزی، نقشههای ضداسلامی شاه و توطئه ایجاد اختلاف در حوزه علمیه را خنثی کرد.
این مقاومت و هشیاری زمینهساز فاجعه حمله به فیضیه در فروردین ۱۳۴۲ و یورش مأموران رژیم شاه به مجلس سوگواری شهادت امام جعفرصادق(ع) گردید.
در پی این فاجعه که در آن دهها تن شهید و مجروح شدند، امام پیام مفصلی برای علما نوشتند که در واقع از عوامل زمینه ساز قیام مردم در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و روند جدیدی در مبارزه با رژیم بود.۲
همچنین امام در چهلمین روز فاجعه فیضیه، پیامی خطاب به ملت صادر کردند. با صدور و انتشار پیام امام و حرکت علما در نجف رژیم متوجه شد که برنامه اجرا شده در فیضیه، آثار منفی برای رژیم دربر داشته و بنابر این نیاز به حرکت دیگری است.
چون اقدامات انجام شده نتوانسته بود اهداف مورد نظر را تأمین کند، لازم بود عملیات در مقیاس وسیعتر و با شدت بیشتری به مرحله اجرا درآید.
شاه در سخنرانی ۲۸ اردیبهشت ۱۳۴۲ تهدید کرد که اگر این گونه کارها متوقف نشود، دست به کشتار وسیعی خواهد زد و کلیه علمایی که به نحوی در راهاندازی این حرکتها سهیم باشند، دستگیر خواهند شد.
او گفت: «اگر متأسفانه لازم باشد که انقلاب بزرگ با خون یک عده بی گناه، یعنی مأموران دولت و یک عده بدبخت گمراه متأسفانه آغشته شود، این کاری است که چارهای نیست و خواهد شد.۳
ماه محرم از راه میرسید و رژیم تردید نداشت که در این ماه سخنگویان مذهبی پیرو امام از جنایتهای دستگاه سلطنت سخن خواهند راند. ساواک برای پیشگیری از آنچه در وقوعش شکی نبود، جمعی از گویندگان مذهبی را احضار کرد و با تهدید و ارعاب به آنان یادآور شد که در سخنان خود سه مطلب را رعایت کنند:
۱ـ بر ضد شخص شاه مطلبی نگویند.
۲ـ از اسرائیل و آنچه مربوط به اسرائیل است، مطلبی گفته نشود.
۳ـ نگویند اسلام و قرآن درخطر است و دستگاه را ضداسلامی نخوانند.
زمانی که امام از این امر مطلع شدند، با صدور بیانیهای خطاب به وعاظ و گویندگان دینی چنین هشدار دادند: «این التزامات علاوه بر این که ارزش قانونی نداشته و مخالفت با آن هیچ اثری ندارد، التزام گیرندگان مجرم و قابل تعقیب هستند… سکوت در این ایام، تأیید دستگاه جبار و کمک به دشمنان اسلام است.۴
با صدور این بیانیه، تحرک تازهای در بین وعاظ و روحانیون پدید آمد تا در شهرها و روستاها، جنایتهای رژیم را افشا کنند. راهپیماییهای مذهبی و شعارهای تند انقلابی علیه رژیم و در طرفداری از مواضع امام در تهران و شهرستانها هر روز گسترش مییافت و این موج به ویژه پس از سخنرانی پرشور امام در روز عاشورا در فیضیه شتاب بیشتری به جریان جاری در قم، تهران و سایر شهرستانها داد.
چنانکه به رغم دستگیری روحانیون انقلابی و ایجاد محیط رعب و وحشت، شب یازدهم محرم، تظاهرات باشکوهی از طرف دانشجویان دانشگاه تهران برگزار شد.
همچنین روز یازدهم محرم در مسجد شاه (مسجد امام خمینی فعلی) نیز مجلس باشکوهی ترتیب یافت و شعارهایی چون «خمینی، تو فرزند حسینی» در فضای مسجد طنین افکند و تظاهرکنندگان سپس به حرکت درآمدند و با گذشتن از خیابان ناصرخسرو، وارد خیابان فردوسی شدند و در مقابل سفارت انگلیس اجتماع کردند و سخنرانان به افشاگری علیه رژیم پرداختند.
در این شرایط و با همه گیر شدن تدریجی مخالفت با حکومت شاه و برنامههای ضد اسلامی آن، رژیم تنها چاره کار را دستگیری امام دانست.
واقعۀ ۱۵ خرداد ۴۲
ساعت چهار صبح روز ۱۲ محرم (۱۵ خرداد ۱۳۴۲) نیروهای امنیتی و انتظامی، پس از محاصره منزل امام در قم و ورود به منزل از طریق دیوار، ایشان را دستگیر و به تهران منتقل نمودند و در یکی از بازداشتگاهها نگه داشته و پس از مدتی به پادگان عشرتآباد بردند. قبل از طلوع آفتاب خبر دستگیری امام در قم و سپس در سایر شهرها منتشر و موجب تشدید هیجان مردم گردید.
وضعیت فوقالعادهای بر قم، تهران و دیگر شهرها حاکم گردیدو درگیریهای گسترده به تدریج از ساعت ده صبح در تهران و قم آغاز شد و کشتار در خیابانهای اطراف صحن مطهر حضرت معصومه(س) تا ساعت ۵ بعد از ظهر ادامه یافت.
تعداد زیادی از مردم در روز پانزده و شانزده خرداد بازداشت و بعضی از آنها پس از مدتی مرخص و عدهای نیز به حبسهای طولانی مدت محکوم شدند و حکومت نظامی اعلام شد.
دستگیری، زندان، حصر و آزادی امام تا نیمه دوم فروردین ۱۳۴۳ ادامه یافت و طی این ۱۰ ماه ایران دستخوش رویدادهای فراوانی بود.
رژیم با وجود امکانات تبلیغاتی وسیع و به رغم مصرف میلیونها تومان توسط سفارتخانههای خود در کشورهای خارجی به منظور خرید صفحات جرایدو سانسور شدید مطبوعات داخلی، نتوانست بر اراده مردم مسلمان ایران فایق آید و دستگیری علما، روحانیون و دیگر قشرهای ملت نتیجهای نبخشید.
رژیم که گمان میکرد با دستگیری امام و یارانش، سرکوب خونین قیام ۱۵ خرداد و دستگیری و تبعید یاران امام، به رویارویی خاتمه داده شد، به تدریج متوجه شد هیچ تغییری نه در مواضع امام صورت گرفته، نه از محبوبیت ایشان کاسته شده و نه مردم صحنه را خالی کردهاند؛ به ویژه این که بار دیگر سخنرانیهای افشاگرانه امام که اینک در جایگاه رهبری نهضت کاملاً مورد قبول عامه بودند، ادامه یافته بود.
ویژگیهای قیام ۱۵ خرداد
نهضتی که به رهبری امام خمینی در مقام مرجعیت در ۱۳۴۱ از درون حوزه علمیه قم آغاز شد، هرچند در پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ به صورت بیرحمانهای توسط رژیم سرکوب شد، اما نابود نشد، بلکه بذری شد که در خاک سرزمین افشانده گشت و پس از پانزده سال که مردم مسلمان ایران با تحمل سختیها و مرارتها آن را با اشک و خون آبیاری کردند، سرانجام در بیست و دوم بهمن ۱۳۵۷ سر از خاک برآورد و سبز گشت و شکوفه کرد و ثمر داد.
رژیم شاه و حامیان امریکایی او گمان میکردند میتوانند با اعمال خشونت و افزایش کنترلهای پلیسی و امنیتی، نهضت پانزدهم خرداد را ریشهکن سازند و به فراموشی بسپارند. پس از پانزدهم خرداد رژیم در دادگاههای نظامی خود، گروهی از کسانی را که مانند سایر مردم مسلمان در مبارزه شرکت داشتند به محاکمه کشید و با اعدام دوتن از بارفروشان تهران به نامهای «طیب حاج رضایی» و «حاج اسمعیل رضایی» که از پیروان امام خمینی بودند، اولاً کوشید تا آنان را عامل اصلی حرکت پانزده خرداد قلمداد کرده، و ذهن مردم را از عظمت و اهمیت نهضت و رهبری آن منحرف سازد و ثانیاً با نشان دادن آشکار و وسیع واقعۀ اعدام آنان به توده مردم، قدرت نمایی کرده و مردم را بترساند.
اما نهضت اسلامی امام خمینی که از فرهنگ الهی چهارده قرن اسلام تغذیه میشد و بر تجربه لااقل یکصدساله ملت ایران از مبارزه مستقیم با استبداد و استعمار استوار بود خاموش نشد و با نفوذ در عمق جامعه و گسترش در سراسر ایران، سرانجام دوباره شعلهور گردید و موجب انفجاری عظیم گشت که به عمر دوهزار و پانصدساله نظام شاهنشاهی در ایران خاتمه داد.
برای آشنایی بیشتر با تحولی که در فاصلۀ سال های ۴۲ تا ۵۷ در ایران روی داد، لازم است به ویژگیهای قیام پانزده خرداد که به انقلاب اسلامی ایران منتهی شد اشاره کنیم.
الف: اسلامی شدن مبارزه: پانزده خرداد سرآغاز جنبشی در میان مردم ایران شد که صددرصد اسلامی بود. اسلامی بودن این جنبش به صورت کاملاً مشخص در شخصیت رهبر آن که مرجع تقلید و فقیه و زعیم حوزه علمیه قم بود جلوهگر شده بود.
با رهبری امام خمینی افسانه جدایی دین از سیاست که دهها سال توسط رژیم و دشمنان اسلام تبلیغ شده بود، عملاً باطل شد و مردم مسلمان ایران در مبارزهای قدم نهادند که ادامه آن برای آنها مانند نماز و روزه، شرعاً واجب بود. ایدئولوژی و مکتب این مبارزه، اسلام بود و اصول و مبانی و انگیزههای آن از قرآن و سنت پیامبر و معصومین به دست آمده بود.
ب: اخلاص و قاطعیت در رهبری: رهبری امام خمینی یکی از ویژگیهای مهم نهضت اسلامی ایران بود. رهبری امام، اگرچه برای همیشه به جدایی دین از سیاست خاتمه داد، اما انگیزه آن هیچ گونه شباهتی با انگیزههای سیاستمداران حرفهای دنیا نداشت. بلکه قیامی الهی بود که از سر اخلاص و برای انجام وظیفه و تکلیف شرعی صورت گرفته بود و به قصد قربت به پروردگار آغاز شده بود.
امام در طول این نهضت بارها فرمودهاند که ما همانند رسول خدا(ص) و سایر انبیای الهی موظف به ادای تکلیف هستیم، آنچه برای ما در درجه اول اهمیت قرار دارد، همین ادای تکلیف است نه پیروزی. در حقیقت پیروزی واقعی ما در این است که توانسته باشیم به وظیفه دینی خود عمل کنیم.
این اخلاص به نوبه خود در رهبری امام خمینی قاطعیتی پدید آورد که از عوامل مهم پیروزی نهضت بوده است. از آنجا که امام مبارزه را یک تکلیف شرعی میدانند در راه آن هرگز سازش و مماشاتی نشان ندادهاند، همچنان که سازش در انجام عبادات معنی ندارد.
ج: مردمی شدن مبارزه: نهضت پانزده خرداد نهضتی کاملاً مردمی بود. این نهضت به هیچ قشر خاصی تعلق نداشت. بلکه همه قشرها از شهری و روستایی و بازاری و دانشگاهی، و زن و مرد و پیر و جوان در آن شرکت داشتند.
آنچه همه اقشار را به میدان مبارزه کشاند و آنها را به هم پیوند داده بود، اسلام بود. مردمی بودن نهضت نتیجه عمومی بودن و ریشهدار بودن مکتب آن بود. رابطه رهبری و تودههای مردم از طریق روحانیون برقرار میشد که همهجا بودند و در عمق زندگی تودههای مردم با آنان حشر و نشر داشتند. پایگاه اصلی برقراری این ارتباط نیز مساجد، مجالس دینی و سایر اماکن مذهبی از قبیل زیارتگاهها و حسینیهها بود.
د: مخالف با اصل سلطنت: خصوصیت مهم دیگر نهضت پانزده خرداد این بود که برخلاف عموم حرکتها و مبارزههای قبل، هدف اصلی را نشانه گرفته بود و شاه را مقصر اصلی میدانست.
پیش از این نهضت، سیاستمداران و مبارزان سیاسی یا جرأت مخالفت با اصل رژیم سلطنتی را نداشتند و یا اصولاً به براندازی آن معتقد نبودند و یا احیاناً با مطرح کردن شعار «شاه باید سلطنت کند نه حکومت» به وجود شاه مشروعیت میدادند.
آنان درصدد بودند تا با انتقاد از دولت و با قوانین انتظامی، آزادی هایی کسب کنند و روزنامه و نشریهای داشته باشند و بتوانند نمایندگانی به مجلس بفرستند. آنان میخواستند با بودن ریشه، با شاخه مبارزه کنند.
اما ویژگی حرکتی که به رهبری امام خمینی آغاز شد این بود که حرف دل مردم را که شاه و دربار را عامل فسادهای داخلی و خیانتهای بیگانگان میدانستند، شعار خود قرار داده بود و تیشه بر ریشه رژیم پوسیده وکهن و فاسد سلطنتی میزد.
هـ: بیگانه ستیزی: ویژگی چهارم نهضت اسلامی پانزده خرداد این بود که هیچ نوع گرایشی، نه در مکتب و نه در عمل، به بیگانه نداشت. این نهضت به دلیل اسلامی بودنش از بطن مردم جوشیده بود.
از آنجا که در اندیشه اسلامی نهضت، انحرافی از صراط مستقیم الهی وجود نداشت، در خط مشی سیاسی و مبارزاتی آن نیز انحرافی به سوی شرق و غرب در کار نبود.
امام خمینی از همان آغاز امریکا، انگلیس و شوروی را عامل بیچارگی مردم ایران معرفی کردند و مبارزه با بیگانگان را آغاز نمودند. مردم ایران عالیترین جلوه استقلال سیاسی را که ناشی از استقلال مکتبی بود در نهضت امام خمینی مشاهده میکردند.
و: حضور روحانیت در صحنه مبارزات: خصوصیت دیگر این نهضت حضور بسیاری از روحانیون در صحنه مبارزه بود. این ویژگی نتیجه مستقیم اسلامی بودن مبارزه بود که در درجه اول در شخصیت رهبری نهضت جلوهگر شده بود و به همین دلیل بسیاری از روحانیون را به صحنه مبارزه آورده بود.
حضور این روحانیون در نهضت سبب گستردگی و فراگیری نهضت بود. زیرا آنان با همه قشرهای مردم ارتباط داشتند و در سراسر کشور، از شهرهای بزرگ تا بسیاری از روستاهای دورافتاده در کنار مردم زندگی میکردند و به دلیل اخلاق اسلامی و تقوای خود نزد مردم مورد احترام و اعتماد بودند. روحانیون به این ترتیب در برقراری ارتباط میان توده مردم و رهبری نهضت تأثیر بزرگی داشتند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
۱. قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، جلد اول، صفحه ۱۶
۲. صحیفه نور ـ جلد اول
۳. سیدحمید روحانی، نهضت امام خمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۲، ص ۴۲۶
۴. کوثر، مجموعه سخنرانیهای حضرت امام خمینی، جلد اول، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثا امام خمینی، ۱۳۷۱، ص ۸۴