محسن عباسیفرد سردبیر پایگاه تحلیلی- خبری درسانیوز؛ «وفاق ملی» یعنی انتخاب شایستهها، نه فقط یقهبستههاست.
« وفاق ملی »، باید بر اساس خواست اکثریت جامعه شکل بگیرد، نه بر مبنای اقلیتی که خود را حق مطلق میپندارد. با توجه به اینکه بخش عمدهای از مردم رأی ندادند و اکثریت شرکتکنندگان نیز به پزشکیان که نماد تغییر وضع موجود بود، رأی دادند، بنابراین انتصابها باید بازتابدهنده این انتخاب باشد.
در این روزها، منتقدان دولت مسعود پزشکیان، به ویژه کسانی که به جناحهای خاص سیاسی نزدیکاند، شعار «دولت وفاق ملی» را به دست گرفتهاند و بعد از هر انتصاب، انتقاد میکنند که این انتخاب با شعارهای دولت چهاردهم مغایرت دارد.
روزنامههایی نظیر کیهان، برخی نمایندگان مجلس که به جبهه پایداری نزدیک هستند و صداوسیما، در صدر این انتقادها قرار دارند و سعی میکنند از این شعار علیه دولت استفاده کنند. این افراد انگار میپندارند که وفاق ملی تنها به معنای همپیمانی با آنهاست و دیگر جریانها و مردم جایگاهی در این شعار ندارند. اما واقعیت این است که ۵۰ درصد مردم در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نکردند و از آن ۵۰ درصدی که شرکت کردند، ۵۵ درصد به مسعود پزشکیان رأی دادند. به عبارتی، ۴۵ درصد از شرکتکنندگان که به سعید جلیلی رأی دادند، گمان میکنند همه چیز باید مطابق میل آنها پیش برود.
مفهوم «وفاق ملی»، در واقع برعکس این تصور است؛ وفاق باید بر اساس خواست اکثریت جامعه شکل بگیرد، نه بر مبنای اقلیتی که خود را حق مطلق میپندارد. با توجه به اینکه بخش عمدهای از مردم رأی ندادند و اکثریت شرکتکنندگان نیز به پزشکیان که نماد تغییر وضع موجود بود، رأی دادند، بنابراین انتصابها باید بازتابدهنده این انتخاب باشد.
مسعود پزشکیان و دولت او باید افرادی را منصوب کنند که بتوانند پیام تغییر را به جامعه منتقل کنند. نمیتوان دوباره عرصه را به دست جوانان انقلابی فارغالتحصیل از دانشگاههای خاص سپرد؛ افرادی که با ایدههایی غیرواقعی در رؤیا زندگی میکنند، مانند کسانی که معتقد بودند با یک میلیون تومان میتوان شغل ایجاد کرد.
وقتی مشارکت یا عدم مشارکت مردم در انتخابات پیام روشنی از نیاز به تغییر وضعیت کشور دارد، دیگر نمیتوان بر صندلیهای قدرت تکیه زد و انتصابها را زیر سؤال برد. مسعود پزشکیان باید علاوه بر رفع مشکلات اقتصادی، به نسل جوانی نیز توجه کند که فاصله زیادی با نسلهای اول و دوم انقلاب دارد. او باید به جوانان این امید را بدهد که ایران میتواند همانند گذشته، بستری برای رشد و رسیدن به آرزوهایشان باشد.
یکی از دلایل مهم مهاجرت گسترده جوانان، دور بودن آنها از ابتداییترین آرزوهایشان است. نسلی که پشت دیوار تفکرات بسته و به اصطلاح انقلابی مانده و از رسیدن به آرزوهایشان بازماندهاند.
امیدوارم که رئیسجمهور پزشکیان و کابینهاش با استحکام و بدون توجه به انتقادهای دلواپسان، مسیر درست انتخاب شایستگان را ادامه دهند. ایران در مقطع حساسی از تاریخ خود قرار گرفته است و این دوران نیازمند حضور افرادی است که نه تنها شایسته باشند، بلکه بر اساس تخصص و مهارت انتخاب شده باشند، نه صرفاً به دلیل انقلابی بودن یا وابستگی به یک دانشگاه خاص.