یادداشتی از محسن عباسیفرد در پایگاه تحلیلی- خبری درسانیوز؛ نکته به بهانۀ سفر رئیس جمهوری ایران به مصر؛ سفر پزشکیان به قاهره و اما دست از فرصتسوزی بر میداریم؟
روزی روزگاری مصر نقطه مقابل ایران قرار داشت اما حالا که رادیکالهای اخوانالمسلمین در سوریه به قدرت رسیدهاند ایران و مصر در مخالفت با اخوانیهای تندرو به اشتراک رسیدهاند و انتظار میرود آقای سیدعباس عراقچی هم از سرگردانی بین ادبیات مرحوم امیر عبداللهیان و جواد ظریف به درآید و به سبک ترکیه و منافع محور عمل کند.
مسعود پزشکیان رئیس جمهوری ایران روز پنج شنبه ۲۹ آذر و در سفری فشرده به به کشوری سفر کرد که بیش از ۴۰ سال است با آن رابطه سیاسی نداریم و این نوشته هنگامی منتشر میشود که او به تهران بازگشته است (و به این بهانه بد نیست یادآور شویم ۸۵ سال قبل که ولیعهد ایران برای ازدواج با فوزیه روانۀ مصر شد رفت و برگشتِ او از راه زمین و دریا هفتهها به طول کشید و حالا صبح میروند و روز بعد برمیگردند!)
مسعود پزشکیان با رئیس جمهوری در مصر دیدار کرد که با یک کودتا تنها رئیس جمهوریِ برآمده با انتخابات در مصر را کنار زد و او را به زندان انداخت و آن قدر ماند تا در همان محبس مُرد!
دیدار رییسان جمهوری ایران و مصر (مسعود پزشکیان و عبدالفتاح سیسی) در قاهره در حاشیۀ اجلاس دی ۸- پنج شنبه ۲۹ آذر
۱۴۰۳
مسعود پزشکیان در قاهره
مسعود پزشکیان رئیس جمهوری ایران دیروز در قاهره و در حاشیه اجلاس گروه دی ۸ – کشورهای اسلامی در حال توسعه- با رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه هم دیدار کرد؛ هم او که در نگاه رسمی در جمهوری اسلامی حامی اصلی شورشیان سوریه است که بشار اسد مهمترین متحد ایران در منطقه و یکی از اضلاع محور مقاومت را برانداختند.
سیاست اما جستوجوی منافع و تأکید بر اشتراکات ورای اختلافات است و تازه اگر بنا بر قهر بود اردوغان هم به طریق اولی نباید به مصر میرفت چون همین آقای عبدالفتاح سیسی با کودتا محمد مرسی -متحد ترکیه- را برانداخته و بر تخت نشسته و اخوانیها و هم فکران اردوغان در مصر را به زندان انداخته یا کشته است.
مهمترین اتهام بشار اسد از نگاه رجب طیب اردوغان این بود که پدر او (حافظ اسد) در سال ۱۹۸۲ نیروهای اخوانالمسلمین را قلع و قمع یا قتل عام کرده یعنی دقیقاً همان کاری که عبدالفتاح سیسی با نسل بعدی اخوانالمسلمین در مصر انجام داده است ولو در ابعادی کوچکتر.
مسعود پزشکیان و رجب طیب اردوغان و عبدالفتاح سیسی اما با هم ملاقات کردند و مقابل دوربینها لبخند زدند چون اقتضای سیاست جز این نیست و حالا اگر ترکیه متحدی چون مصرِ عصرِ مُرسی را از دست داده روی سوریۀ جولانی حساب میکند و نیمنگاهی هم البته به خود مصر دارد که ورای زرقوبرق کاخها و تصویر اهرام از بیرون و سابقۀ تمدنی درگیر مشکلات بسیار عدیدۀ اقتصادی است و دو سه میلیارد دلار کمک سالانۀ آمریکا هرگز کفاف آن همه گرفتاری را نمیدهد.
قاهره هم شکوه گذشته را از دست داده و به لحاظ توسعه و مدرن بودن در قیاس با تهران و استانبول جلوهای ندارد و هر چه تهران و استانبول نو و چشمنوازند قاهره کهنه به نظر میرسد.
با این همه اگر سفر دیروز رئیس جمهور مسعود پزشکیان به مصر به گشایش سفارتخانهها در تهران و قاهره بینجامد و شاهد رونق گردشگری در دو کشور خواهیم بود پردستاورد بوده است.
هر چند که چالشها هم کم نیستند. کما این که قبر آخرین شاه ایران – محمد رضا پهلوی- در مسجد رفاعی قاهره واقع است و سلطنتطلبان ایرانی تحرکاتی در آنجا دارند.
از سوی دیگر این باور در برخی شیعیان وجود دارد که سر مبارک امام حسین علیهالسلام در قاهره مدفون است(جایی مشهور به رأس الحسین) و با توجه به پیشینه حکومت فاطمیان در مصر نگران ترویج باورهای شیعی در جریان سفرها هستند.(سیدحسین نصر در مصاحبه با رامین جهانبگلو دلایلی در این باره آورده).
در تهران نیز سالهاست نام خیابان محل استقرار سفارت مصر یا همان خیابان مشهور به وزرا به خالد اسلامبولی تغییر یافته است. ستوان ارتش مصر که در مهر ۱۳۶۰ محمد انورالسادات رئیس جمهوری وقت مصر را به اتهام خیانت(به خاطر انعقاد قرار داد صلح کمپ دیوید با اسراییل با وساطت جیمی کارتر رئیس جمهوری آمریکا) ترور کرد تا یک بخش از شعار تظاهرات سال ۵۸ در تهران محقق شده باشد: مرگ بر سه مفسدین- کارتر و سادات و بگین.
لحظهای که ستوان خالد اسلامبولی به روی محمد انور سادات آتش میگشاید. حسنی مبارک زنده میماند و رئیس جمهوری میشود
ترور سادات به دست خالد اسلامبولی در سال ۱۳۶۰ خورشیدی
با این که اصولگرایان در دوران خاتمی اجازۀ تغییر نام خیابان به عنوان مهمترین مانع برقراری رابطه را مثل خیلی از کارهای اصلاحی دیگر ندادند اما در دهۀ ۸۰ خورشیدی وقتی شورای شهر به دست خودشان افتاد برای آن که راه برقراری رابطه دولت محمود احمدینژاد با مصر باز شود نام خیابان را بیسروصدا از خالد اسلامبولی به انتفاضه تغییر دادند ولی در گیرودار توجیه هواداران و نصب نام جدید بودند که بهار عربی درگرفت و مصر را هم شامل شد و دیگر قضیه را دنبال نکردند و خالد اسلامبولی باقی مانده تا کنون.
چون برخی دیگر از کشورهای عربی هم با اسراییل رابطه دارند و بعد از هفتم اکتبر فضا تغییر کرده ماجرای کمپ دیوید دیگر نمیتواند مانع جدی باشد و سیسی هم خود را به دوران جدید متعلق میداند و اصراری بر اعلام ادامه راه سادات و مبارک ندارد تا ایران حساس باشد.
جدای اینها وقتی با عربستانسعودی دوباره رابطه برقرار کردیم مصر دیگر موجه به نظر میرسد. با این حال خالی از لطف نیست درباره سفر دیروز رئیس جمهور مسعود پزشکیان به قاهره ۱۰ نکته دیگر هم یادآوری شود:
۱. این سفر برای شرکت در اجلاس دی ۸ یا ۸ کشور اسلامی در حال توسعه انجام شد اما چون ایران و مصر رابطۀ سیاسی ندارند و به نظر میرسید ایران از ترکیه به خاطر نقش مؤثر در سقوط اسد خشمگین است دیدار دکتر پزشکیان با رهبران مصر و ترکیه مورد توجه ویژه قرار گرفت.
یادمان باشد همین دو سه روز قبل آقای علی مطهری که مثل پزشکیان نماینده و نایب رییس مجلس بوده اردوغان را “همپیالۀ اسراییل” توصیف کرده بود و روزنامۀ کیهان به رغم توصیههای رسمی آکنده از طعنه و اتهام به ترکیه به خاطر سوریه است.
اردوغان البته گفته قصد ندارد جای ایران را در سوریه بگیرد و حامیان اسد را به زندانهای زیر زمینی در دمشق توجه داده و این که مردم سوریه از سقوط او ناخرسند نیستند.
مسعود پزشکیان، عبدالفتاح سیسی و رجب طیب اردوغان در یک قاب. در حالی که هر یک با دیگری بر سر اسراییل یا سوریه اختلاف دارند.
اجلاس دی ۸ در قاهره
۲. مراد از ۸ کشور اسلامیِ در حال توسعه غیر از ایران خودمان این ۷ کشور است: ترکیه، پاکستان، بنگلادش، اندونزی، مالزی، مصر و نیجریه که به جز مصر در واقع اسلامیهای غیر عرباند و تازه مصر هم سابقۀ تمدنی دارد و بعدتر به جرگه اعراب پیوسته است.
این جمله مشهور است که هم ایران و هم مصر با سابقه تمدنی پیشا اسلام مسلمان شدند اما مصر عرب شد و ایران نه چون ایران فردوسی داشت و مصر نه و زبانشان هم عربی شد. (اعراب ایرانی البته خود را در وهلۀ نخست ایرانی میدانند و بعد عرب).
۳. گسترش روابط ایران با این کشورها میتواند ظرفیتهای مغفول در زمینۀ ترانزیت از مسیر ایران را یادآور و شکوفا کند.
۴. مسعود پزشکیان اولین رئیس جمهوری ایران نیست که با یک رئیس جمهوری مصر ملاقات کرده است. اولین رئیس جمهوری ایران که با یک رئیس جمهوری مصر(حسنی مبارک) دیدار کرد سیدمحمد خاتمی بود در سال ۱۳۸۲ منتها نه در قاهره که در ژنو. سید محمد خاتمی البته ۴ سال بعد به قاهره رفت اما وقتی که دیگر رئیس جمهوری نبود و به قصد شرکت در اجلاس “دنیای اسلام و جهانی شدن” و بسیار هم در آن کنفرانس درخشید.
(از خسارات عمدۀ حوادث سال ۸۸ این بود که در ۱۵ سال گذشته مجال سفر به خارج از کشور عملاً از او سلب شده است.)
۵. اولین سفر رسمی یک رئیس جمهوری ایران به مصر را اما باید سفر محمود احمدینژاد به قاهره در سال ۱۳۹۱ دانست.
همان جا گفت امکان بازگشایی ۲۴ ساعته دو سفارتخانه در تهران و قاهره وجود دارد هر چند ۱۲ سال گذشته و هنوز گشایش نیافته است.
شاید چون از سال ۹۰ از چشم اصولگرایانی که اور برکشیدند افتاده بود این وعده او محقق نشد هر چند که دفتر حفاظت منافع دو کشور تقریباً نقش سفارت را ایفا میکنند و با دفتر حفاظت منافع ایران و آمریکا در دو سفارت پاکستان و سوییس در واشنگتن و تهران از این حیث تفاوت دارند.
۶. در دولت حسن روحانی و در سال ۱۳۹۳ هم محمد جواد ظریف وزیر وقت خارجه به مصر رفت. در دولت سیدابراهیم رئیسی معاون او و رئیس سازمان محیطزیست برای شرکت در کنفرانس اقلیمی رفته بود و چندی قبل هم شاهد سفر سیدعباس عراقچی به قاهره بودیم که فراتر از رابطه دو کشور بود و بیشتر شام در رستوران محلی در قاهره به چشم آمد اگرچه تکرار آن در شام (سوریه) خوشیمُن نبود!
وزیر خارجه ایران در سفر به کشورهای منطقه برای آتش بس در لبنان به مصر هم رفت و در رستورانی برای شام غذای محلی انتخاب کرد.
عراقچی در قاهره
۷. از چرخشهای دنیای سیاست یکی این که روزی روزگاری مصر نقطه مقابل ایران قرار داشت اما حالا که رادیکالهای اخوانالمسلمین در سوریه به قدرت رسیدهاند ایران و مصر در این فقره(مخالفت هر دو با اخوانیهای تندرو) به اشتراک رسیدهاند و انتظار میرود و سید عباس عراقچی از سرگردانی بین ادبیات مرحوم امیر عبداللهیان و جواد ظریف به درآید و به سبک فرصت شناسیهای ترکیه عمل کند و دست از مطلقانگاری و شعارهای تاریخ گذشته بردارند چون وزیر دولت مسعود پزشکیان است.
۸. با این اوصاف اگر تابلوی خیابان خالد اسلامبولی را تغییر دادند و از مصر به عنوان متحد جدید ایران در منطقه یاد کردند تعجب نکنید.
هر چند سیسی خیلی هم مثل مبارک درگیر نام خیابان خالد اسلامبولی نیست و ایران هم از دوران محمد مرسی با این که اسلامگرا بود خاطره خوش ندارد به خصوص از گفتار و رفتار او در شهریور ۱۳۹۱ وقتی برای شرکت در اجلاس غیر متعهدها به تهران آمده بود.
نام خالد اسلامبولی بر خیابانی که سفارت مصر در تهران در آن واقع است از موانع رابطه مجدد بوده
خادل اسلامبولی
۹. برای آن که بدانیم قطع رابطۀ طولانی با مصر چقدر میان دو کشور فاصله انداخته بد نیست بدانیم بیشتر اعضای ۱۳ گروه آموزش زبان فارسی در دانشگاه های مصر استادان افغان هستند.
کی مسؤولان ما متوجه میشوند به جای ایدیولوژی باید سراغ فرهنگ و ادبیات و سیاست بروند و منافع مشترک را جاهای دیگری جستوجو کنند مشخص نیست!
۱۰. تا همین جا سفر آقای پزشکیان به مصر موفقیتآمیز بوده هر چند برخی گیر دادهاند چرا مثلا در مقابل رئیس جمهوری ترکیه دست به سینه ایستاده ( عکسی که سایت رسمی ریاست جمهوری گویا آن را برداشته) و لابد انتظار دارند مردی ۷۰ ساله چون چند ماه است رییس جمهوری شده آداب و عادات یک عمر زندگی فروتنانۀ خود را کنار بگذارد و باید دید آن جوانکی که تهدید کرده بود اگر پزشکیان مانعِ با خاک یکسان شدن تل آویو و حیفا شود به سرنوشت بنیصدر دچار خواهد شد رفقا را در اعتراض به سفر رییس جمهوری ایران به قاهره دوباره در خیابان جمع خواهد کرد یا نه؟
اولین دیدار بعد از سقوط اسد در حالی که از ترکیه به عنوان جدیترین حامی مالی و تسلیحاتی شورشیان سوریه یاد میشود.
مسعود پزشکیان و رجب طیب اردوغان
آخر این جماعت این روزها از دست رجب طیب اردوغان هم عصبانیاند و دلشان میخواهد به لیست بلند بالای مرگ بر این و مرگ بر آن و فحش به این و فحش به آن -و در واقع هر که غیرجمع قلیل و بسیار پرمدعای خودشان- نام کشورهمسایه را هم اضافه کنند خاصه که از قانون حجاب هم آبی گرم نشده و عجالتاً بین چند شورای عالی پاسکاری میشود بودجه ۲۲۵ میلیارد تومانی ستاد موسوم به امر به معروف و نهی از منکر را اقلاً با فحش به مسعود پزشکیان خرج کنند تا حلال باشد دیگر!