گفتوگو : سحر کرمیخجسته؛ هر کدام از آدمهای کتابخوان به روشی به خواندن کتاب علاقهمند شدهاند، تشویق یک معلم، کتابخوانبودن والدین و داشتن یک دوست کتابخوان چند نمونه از این روشهاست. کتاب برای بعضیها مثل یک دوست صمیمی و برای بعضیها دریچهای است به سوی شناخت و کشف دنیاهای جدید است که «مهسا بهمنی » یکی از دسته آدمهای کتابخوان است که خواندن کتاب را دریچهای میداند برای کشف دنیاهای جدید میخواند.به همین بهانه گفتوگوی کوتاهی با ایشان انجام دادیم که در ادامه میخوانید:
خودت را برای ما معرفی نماید. در چه سالی و در کجا متولد شدید؟
من مهساهستم، ۹ سال دارم و در شهر کرمانشاه به دنیا آمدهام.
چه چیزی باعث این شد که به خواندن کتاب علاقهمند شوید؟
من با خواندن کتاب، دنیای جدیدی را کشف میکنم و احساس خوبی پیدا میکنم. همین باعث شد تا کتاب خواندن را دوست داشته باشم.
کدام کتابهایی را بیشتر دوست دارید؟
من به کتابهای تاریخی، کتابهایی که در مورد افسانهها باشد و کتابهای علمی که بتواند جواب سوالاتم را بدهد علاقه دارم
اولین کتابی که خودت به تنهایی خواندید را به خاطر میآورید؟
مجموعه «خودم میخوانم»، جزءاولین کتابهایی بودند که توانایی خواندنش را پیدا کردم.
کتابهایی که میخوانی را چطوری انتخاب میکنید؟
من معمولاً در جشن لاکپشت پرنده شرکت میکنم و با کتابهای جدید آشنا میشوم و از بین آنها کتابهای مورد علاقهام را تهیه میکنم. اما چون خیلی به کتاب علاقه دارم به شهر کتاب و فروشگاههای کتاب هم سر میزنم.علاوه بر اینها سایت کتاب هدهد، انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و انتشارات ماهک هم کتابهای خوبی دارد که گاهی مادرم از آنجا هم برایم کتاب میخرد.
گویا عروسکی با نام «ابرک» داری که در فعالیتهای کتابخوانی همراهت است، از ابرک برایمان بگوید؟
من « ابرک» را طراحی کردم تا وقتی برای بچهها داستان میخوانم شادی را(با دستهای رنگین کمانیش) به آنها هدیه بدهد. راستش اول میخواستم یک کتابخانه خانگی درست کنم که بچههای دیگر هم از کتابهای من استفاده کنند، اما به خاطر کرونا فکر کردم شاید بهتر باشد با ابرک داستان کتابها را برای بچهها بخوانم.
از میان کتابهایی که تا الان خواندی کدام کتاب، یا کتابها را بیشتر دوست دارید؟
کتاب «باشگاه کتابخوانی بانی» را دوست داشتم. چون خودم هم میخواهم همراه با ابرک، یک باشگاه کتابخوانی درست کنم.
اگر بخواهی به بچههای همسن و سال خودت چند عنوان کتاب پیشنهاد بدهی، کدام کتابها را پیشنهاد میکنید؟
کتابهای فیل ماکارون، قول، نارول وژلی، داستانهای نیلی، در مدرسهی کرمها چیزها را درس نمیدهند، مجموعه مارویین نارنجی و کتابهایی که استرید لیندگرن و ژاکلین ویلسون نوشتهاندهم خیلی خوب هستند.
آیا خودت هم تا حالا به فکر نوشتن یک کتاب بودهاید؟
من از داستانپردازی خیلی لذت میبرم. بله من یک کتاب چاپ شده به اسم«غول کرهای» دارم. به جز این داستانهای زیاد دیگری هم دارم که چاپ هنوز نشدهاند.
موضوع کتاب «غول کرهای» در مورد چیست؟
موضوع کتابم درباره یک غول کنجکاو است که میخواهد به فضا برود تا ببیند کره زمین در فضا چه شکلی است در طی این تصمیم غول قصه با آدم کوتولهها آشنا میشود و داستان در پی اتفاقاتی که بین غول و آدمکوتولهها به وجود میآید پیش میرود.
ایده داستانها چگونه به ذهنت میرسد؟
معمولاً در هنگام بازی یا گردش در طبیعت داستانهای مختلفی در ذهنم شکل میگیرد. به عنوان مثال داستان کتاب «غول کرهای» را وقتی داشتم با رنگها بازی میکردم، در ذهنم شکل گرفت.
تا جایی که از صحبتهای مادرت متوجه شدم اهل رفتن به موزه و تماشای تئاتر هم دوست دارید. جالبترین موزهای که تاکنون رفتی و زیباترین تئاتری که دیدی کدام بوده است؟
بله من تئاترهای زیادی مثل آرزوهای یک موش کور،عموی عجیب بزرگ کوچیک من، مبارک و قالیچه پرنده را دیدهام. من از دیدن همه آنها بسیار لذت بردم از بین همه آنها تاتر «کارخانه شکلاتی» را خیلی دوست داشتم. درست است موزههای زیادی را هم دیدهام. بین همه آن موزهها «موزه کودکی ایرانک» و «موزه عروسکهای ملل» در شهر تهران را بیشتر از بقیه دوست دارم.
شما یکی از همراهان پر و پا قرص شخصیت عروسکی «میراثک» هستید. از این همراهی برای ما بگو. چطوری با میراثک آشنا شدید و نظرت در موردش چیست؟
روز جهانی کودک بود، که از مدرسه به خانه آمدم، مامانم به من «میراثک» را کادو داد.جالب بود از مامان پرسیدم این چه جور عروسکی است؟ چرا صورتش شبیه دست است ؟ مامانم در مورد میراثک برایم توضیح داد که میراثک میخواهد همه جاهای دیدنی ایران را به بچههای جهان معرفی کند و انگشتهای رنگی صورتش نشانه پنج قاره جهان و قلب صورتش نشان صلح و دوستی است. برای همین من اولین سفرم با میراثک را شروع کردم و همراه با دوستم، میراثک را به موزه مورد علاقهام یعنی «موزه کودکی ایرانک» بردیم. بعد از آن سفرهای زیادی با میراثک رفتم. همرا با میراثک با جشنهای ایرانی و آثار تاریخی آشنا شدم. میراثک را به مدرسهام بردم و به همکلاسیهای هم معرفی کردم. مدتی میراثک خودم را به مدرسه پیشدبستانیم هم دادم تا بچههای بیشتری با او آشنا شوند. دوستی من با میراثک باعث شد تا دوستان جدیدی در شهرهای مختلف پیدا کنم. حتی یکبار در هواپیما یک میراثک چوبی کوچک به یک پسر از شهر تبریز کادو دادم و او را با میراثک آشنا کردم.
به جز مطالعه کتاب، اوقات فراغت خودت را چطور میگذرانید؟
کاردستی درست میکنم. مثلاً به تازگی من یک خانواده خیالی را با کاغذ و چسب ساختم و با وسایل دور ریز برای آنها خانه، استخر، گلخانه و چیزهای دیگر ساختم. در واقع من دارم شهر خیالی خودم را با کاغذ میسازم. به جز اینها من عاشق سفر هستم و الان که به خاطر کرونا رفتن به مسافرت سختتر شده، من به سفرهای خیالی میروم و با فرهنگ و افسانه و هنر و غذای کشورهای دیگر آشنا میشوم. دیگر اینکه خودم را با کارگاههای المر (فیل دوستداشتنی) سرگرم میکنم. در کنار همه این چیزها از آشپزی هم لذت می برم و پیشنهاد میکنم بچهها مجموعه کتابهای «آشپزی ملل» را بخوانند، چون خیلی جذاب است.
در حال حاضر چه آرزویی دارید؟
من آرزو دارم سفیر گردشگری شوم تا من به راحتی بتوانم به موزه بروم، تئاتر ببینم و سفر کنم.
گفتوگوی ما با مهسا به اتمام میرسد. ما امیدواریم که آروزی مهسا هرچه زودتر برآورده شود.
«جیم تریلیس» معتقد است: هرچه بیشتر کتاب بخوانید، بهتر دریافت میکنید و هرچه بهتر دریافت کنید علاقهمندتر میشوید؛ هرچه علاقهمندتر شوید، بیشتر انجامش میدهید. به نظر میرسد «مهسا بهمنی» جزء همین آدمهای کتابخوان است.
دختر ۹ سالهای که پس از خواندن و خواندن و خواندن بسیار خودش تصمیم گرفته با انجام فعالیتهای کتابخوانی و شاید در آینده نزدیک راهاندازی «باشگاه کتابخوانی ابرک» این کار را بیشتر و بیشتر انجام دهد و بچههای دیگری را با خود همراه کند. حال چنانچه تمایل داشتید با مهسا همراه شوید، پیشنهاد میکنیم به صفحه اختصاصی النا و ابرک، به آدرس زیر سر بزنید:
https://www.instagram.com/abrac_elena
در همینجا از سرکارخانم سمیهالسادات هاشمی مادر مهربان و همراه مهسا تشکر میکنیم که امکان این گفتوگو را برای ما فراهم کرد.