وحید غفارزاده گزارشگر پایگاه تحلیلی- خبری درسانیوز؛ نقل عاشقانهای از داستان زهره و منوچهر به همراهی ساز و نوا و موسیقی
ایرج: زهره، منوچهر نمایشی پرشور و هیجان آمیخته به دلبری وطنازی که نویسندگی آن به قلم علی پالیزدار و کارگردانی مهرداد آبجار و تهیه کنندهگی مسعود والا هر شب ساعت ۲۱:۳۰ در سالن شماره ۲ شهرزاد اجرا میگردد. کنسرت-نمایشی که گروه ولشدگان راویت آن را به همراهی ساز و نوا و موسیقی به عهده دارد، شوخیها و تیکههای راوی به ملاحت کار افزوده و جوشادی را به مخاطب هدیه میدهد.
جایگه من شده قلب سپاه قلب زنان را نکنم جایگاه
مردم بیاسلحه چون گوسفند در قرق غیرت ما میچرند
ناز میاموز تو سرباز را بهر خود اندوخته کن ناز را
مهدی رکنی، فاطیما درستکار، رضا صمدپور، ارسلان محمدی، شکیبا کیا، الناز سلیمانی، محمد نوبهار در این کنسرت-نمایش به ایفای نقش میپردازند.
مهرداد آبجار که از شاگردان آکادمی استاد سمندریان است، توانسته با به کارگیری بازیگران خوش نقش و کاربلد در خدمت داستان جان مطلب را به مخاطب منتقل کند و تماشاچی را مشتاق قصه کند، دکور نسبتاً مناسب و طراحی خوب لباس و نیز گروه فرم با حرکات شمرده و بجا فضای خوبی را ایجاد کرده که حال نمایش را خوب میکند.
ایرج میرزا (زاده شده در پاییز سال ۱۲۵۲ یا ۱۲۵۳ شمسی در تبریز، درگذشته در ۲۲ اسفند ۱۳۰۴ شمسی در تهران) ملقب به «جلالالممالک» و «فخرالشعرا»، از جمله شاعران برجستهٔ ایرانی در عصر مشروطیت(اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی) و از پیشگامان تجدد در ادبیات فارسی بود.
ایرج میرزا در قالبهای گوناگون شعر سروده و ارزشمندترین اشعارش مضامین انتقادی، اجتماعی، احساسی و تربیتی دارند. شعر ایرج ساده و روان و گاهی دربرگیرندهٔ واژهها و گفتارهای عامیانه است و اشعار او از جمله اشعار اثرگذار بر شعر دوره مشروطیت بود.
زهره و منوچهر شعر بلندی از ایرج میرزاست که در قالب مثنوی و در وزن «مفتعلن مفتعلن فاعلن» سروده شده است. این شعر که با مطلعِ «صبح نتابیده هنوز آفتاب / وا نشده دیدهٔ نرگس ز خواب» آغاز میشود مثنوی عاشقانهای از ایرج میرزاست برگرفته از اسطورهی ونوس و آدونیس از اساطیر یونانیست که ما به وضوح در این کنسرت-نمایش میبینیم که آدونیس شکارچی به یک نظامی جوان ایرانی تبدیل شده و زهره نیز از وقتی از جامه ی افلاکی درآمده،جامهی خاکیان را بر تن میکند.
ایرج میرزا همچنین از خلق هنرمندانی چون کمالالملک، پروردن قمرالملوک، دادن قلم در کف دشتی و ساز به درویشخان سخن میگوید و آبجار به درستی در نمایشش آنها را صحنهسازی کرده است.
مسعود والاتهیه کننده خوب و خوش قلب تئاتر که این روزها تهیه کنندگی نمایش قلادهای برای سگ مرده را نیز بر عهده گرفته است در مورد پذیرفتن ریسک به نمایش در آوردن این مثنوی میگوید: «ایرج میرزا از مفاخر دورهی قاجار است و لقب فخرالشعرا یا سعدی زمانه را به ایشان داده بودند.
اغلب به وی در این دوران کم توجهی شده و بعضاً اشعاری را به او نسبت میدهند که روح خودش هم از آن بیخبر است، متن نمایش را دوست داشتم و میخواستیم چهرهی واقعی مرحوم ایرج میرزا و همچنین منظومهی زیبای زهره ومنوچهر به صحنه ببریم.
در جلسات و مشورتهایی که با آبجار،کارگردان داشتیم باعث شد برای تولید این کار مشتاق تر شوم.»
وی در مورد انتخاب بازیگران این اثر ادامه داد: «مرحله ی انتخاب بازیگران به صورت مشترک بین من و کارگردان پیگیری شد و پیشنهاداتی که آبجار برای این کار داشتند در ادامهی مذاکرات ،تغییراتی که در کستینگ انجام شد در زمان کم با توجه به متن، فضا، ایدههای ایشان، بازیگران و گروه موسیقی به کار اضافه شدند که از نتیجه راضی هستم.»
والا استقبال از این نمایش را با همراه شدن گروه ول شدگان با این مجموعه از دلایل موفقیت نمایش-کنسرت دانست و گفت: «قطعاً که حضور گرم ول شدگان تأثیر بسزایی در انتخاب این نمایش برای مخاطبان داشت البته میزان رضایت مردم و تبلیغات سینه به سینه سبب اقبال خوب نمایش شده است.
میتوان گفت همراهی گروه ول شدگان و تبلیغات را باید در زمینه میزان تأثیر وجذب مخاطب با هم برابر بدانیم.موفق بودن یک اثر نمایشی منوط به همکاری گروهی بازیگران و عوامل پشت صحنه است.
با توجه به حضور تیم حرفهای گروه ول شدگان و بازیگران با اخلاق و کاربلد و کارگردان محترم کنسرت-نمایش تا این لحظه که رسالت مبنی بر رضایت تماشاگر و نشاندن لبخند بر صورت مردم بوده، دست یافتهایم و امیدوارم با پشتوانهی تماشاگران در ادامه ی مسیر، اجراهای موفقتری بر روی صحنه داشته باشیم.
با توجه به استقبال مردم، این نمایش در دودوره در تهران اجرا خواهد شد و تلاشمان را میکنیم تا پیش از نوروز، ایننمایش را در چند شهر فرهنگی بر روی صحنه ببریم و احتمالاً آغاز اجراها از شیراز خواهد بود.