نقش زنان در خانواده و پیشرفت کشور

کد خبر: 12008

یادداشتی از پریا قامشلو؛ نهاده خانواده از ابتدای تاریخ تاکنون در بین تمامی جوامع بشری، به عنوان اصلی‌ترین نهاد اجتماعی؛ زیربنای جوامع و منشأ فرهنگ‌ها، تمدن‌ها و تاریخ بشر بوده است.

یادداشتی از   پریا قامشلو؛ زنان به عنوان نیمی از جمعیت جهان، در هر پیشرفت مادی و معنوی دارای نقش مؤثری‌اند؛ استفاده از ظرفیت عظیم زنان از دیرباز مورد توجه حاکمان سیاسی بوده است. برخی از دولت مردان از ظرفیت جذابیت تبلیغاتی زن بهره برده و برخی مبنای حضور اجتماعی زن را توان فکری و مدیریتی او دانسته‌اند.
اما نهاده خانواده از ابتدای تاریخ تاکنون در بین تمامی جوامع بشری، به عنوان اصلی‌ترین نهاد اجتماعی؛ زیربنای جوامع و منشأ فرهنگ‌ها، تمدن‌ها و تاریخ بشر بوده است، پرداختن به این بنای مقدس و بنیادین و حمایت و هدایت آن به جایگاه واقعی و متعالی‌اش، همواره سبب اصلاح خانواده بزرگ انسانی و غفلت از آن موجب دور شدن بشر از حیات حقیقی و سقوط به ورطه هلاکت و ضلالت بوده است.
هرچند که اسلام به عنوان مکتبی انسان‌ساز بیشترین عنایت را به تکریم، تنزیه و تعالی خانواده دارد و این نهاد مقدس را کانون تربیت و مهد مودت و رحمت می‌شمرد و سعادت و شقاوت جامعه انسانی را منوط به صلاح و فساد این بنا می‌داند و هدف از تشکیل خانواده را تأمین نیازهای مادی، عاطفی و معنوی انسان از جمله دستیابی به سکون و آرامش بر می‌شمارد. همچنین دستیابی به این اهداف والای مکتب اسلام و حفظ و حراست دقیق و مستمر از آن، نیازمند توجه جدی به خانواده و پیاده ‌کردن قوانین مربوط به آن در اسلام است و ضروری است کلیه برنامه‌ریزی‌ها و سیاستگذاری‌ها در تمام سطوح، حق مدارانه و ملهم از نگرش توحیدی و در راستای تعالی و مصالح خانواده باشد.
حال سوال این است که در جمهوری اسلامی ایران، زنان تا چه اندازه می‌توانند نقش خود را در پیشرفت کشور ایفا کنند؟ و قوانین ایران تا چه حد حضور اجتماعی زنان را برای تحول و پیشرفت کشور به رسمیت می‌شناسد؟
قدرت تفکر، تصمیم‌گیری، دقت و ظرافت زنانه، ظرفیت عظیمی است که هر کشوری با توجه به زیرساخت‌های خود می‌تواند از آن بیشترین بهره را برده و در مسیر پیشرفت گام بردارد؛ واقعیت این است که جایگاه اجتماعی زنان در هر جامعه، میزان پیشرفت جامعه را تحت تأثیر قرار می‌دهد اما سوال این است که زنان در جهان تا چه حد توانسته‌اند نقش خود را ایفا کنند؟
باید دانست که در برخی کشورها به دلیل اِعمال قدرت توسعه و سلطه غرب به نام «جریان توسعه یافتگی» از زنان به عنوان کارگران ارزان قیمت و نیروی کار درجه دو استفاده می‌شود؛ این درحالی است که در کشورهای اسلامی که به قوانین اسلام حقیقی پایبند هستند، نقش فکری و مدیریتی زن به جای نقش‌های جنسیتی و تبلیغاتی او مورد توجه است.
نقش زن را نه در قوانین کشورهای مختلف، بلکه در قوانین اسلام باید جستجو کرد؛ همان اسلامی که زن را «رب‌البیت» معرفی می‌کند و نقش مدیریتی خانه را به زن می‌سپارد؛ زیرا اوست که قدرت عظیمی در درون خود دارد، اوست که همه جوانب را می‌سنجد و تک بعدی عمل نمی‌کند، اوست که با قدرت و دقت زنانه خود، همسر و فرزندانش را مدیریت می‌کند و از تربیت جامعه نیز غافل نمی‌شود.
این زنان هستند که اگر اراده کنند و به دور از دروغ‌های خوش رنگ و لعاب غرب، عزم میدان کنند، جامعه‌ای را متحول خواهند کرد؛ همان‌گونه که زنان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس با حضور پر رنگ و زنانه خود، جامعه‌ای را متحول کرده، در حل مسائل کلان کشور (از جمله بحران‌های زمان جنگ) شریک شدند و کشور را در مسیر پیشرفت قرار دادند.
اما باید دید ما از زن در جامعه چه می‌خواهیم؟ آیا حضور زن را برای توسعه کشور می‌خواهیم یا پیشرفت کشور؟ اگر برای توسعه بخواهیم، باید زن را به حضور پر سر وصدا و جنجالی در جامعه ترغیب کنیم، او را به کارخانه ببریم و از جذابیت‌های زنانه او برای تبلیغات استفاده کنیم؛ اما اگر بحث پیشرفت کشور مطرح است، دیگر زن جنس درجه دو جامعه نیست بلکه یگانه مدیر و مدبری است که می‌تواند جامعه‌ای را رهبری کند، همانگونه که به تعبیر بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، زنان رهبری انقلاب را به عهده داشتند.
اما زن چگونه می‌تواند در جامعه کنونی نقش مؤثر خود را در پیشرفت کشور ایفا کند؟ اولین لطفی که زنان یک جامعه می‌توانند در حق خود روا دارند، حل مسائل حوزه زنان است؛ نباید منتظر نشست تا مردان جامعه فکری به حال زنان کنند! این زنان هستند که باید مسائل ویژه خود را شناسایی کرده و برای حل منطقی آنان دست به تصمیم‌گیری و اقدام مؤثر بزنند.
برخی به جمهوری اسلامی ایران ایراد می‌گیرند که قوانین‌اش سهم اندکی برای زنان در توسعه یافتگی کشور قائل شده است! باید به آنها گفت: چه نقشی بالاتر از رهبری جامعه؟ و چه سهمی بیشتر از مدیریت فکری اجتماع؟
اگر زنان از ظرفیت عظیم عاطفه و روحیات زنانه خود، استفاده درست را داشته باشند، جامعه پیشرفت خواهد کرد؛ اگر زنان نقش تربیت فرزند را به درستی ایفا کنند و خانه‌داری را خانه‌نشینی ندانند، جامعه پیشرفت خواهد کرد. اما این پیشرفت به معنای توسعه نیست؛ چون اصلاً هدف توسعه یافتگی کشور نیست بلکه هدف رسیدن به ایران قوی و پیشرفته است.
به جمهوری اسلامی ایراد می‌گیرند که زنان را دچار بحران هویتی کرده است!
آری حق با شماست! زن در این جامعه هنوز هویت واقعی خود را پیدا نکرده و گاهی به الگوی زن غربی متوسل می‌شود که اگر هویت حقیقی خود را پیدا کرده بود، زنان جهان در تکاپوی رسیدن به هویت او بودند؛ هویتی که زن را والا و بلند مرتبه می‌داند و جامعه‌ای را برای او به خدمت می‌گیرد. آری، اگر جمهوری اسلامی، الگوی هویت حقیقی زن را جهانی کند، زنان جهان از تبعیض‌های کشورهای خود رانده شده و به سمت این الگو خواهند آمد؛ الگوی سوم زن که نمود هویت حقیقی یک زن انقلاب اسلامی است؛ الگویی که به دنبال پیشرفت همه جانبه خود و جامعه است.
به جمهوری اسلامی ایران اشکال وارد می‌کنند که نقش اقتصادی زنان را در تولید ثروت نادیده گرفته است!
آری، زن در اسلام ابزار تولید ثروت نیست؛ زن در اسلام وظیفه تأمین مخارج اقتصادی خود را ندارد، زن در اسلام مالک اموال خود و همسرش است و اصلاً نیازی به افتادن در چرخه تولید ثروت ندارد! اما این به منزله نفی اشتغال زنان در جامعه اسلامی نیست؛ بلکه زن می‌تواند با میل و علاقه خود در محیط‌های سازگار با روحیات زنانه خود (و نه محیط‌های باب دل نظام سرمایه داری) مشغول فعالیت شود، بی‌آن که وظیفه‌ای در قبال تأمین مخارج خانه و خانواده داشته باشد.
به جمهوری اسلامی ایران ایراد می‌گیرند که زنان را درسطوح مدیریت سیاسی وارد نکرده است! درجواب باید دانست درجمهوری اسلامی ایران، زنانی هستند که با توجه به علاقه و اراده خود در نقش‌های سیاسی و حکومتی دارای مسئولیت‌های جدی و فکری‌اند اما این به منزله ایجاد رغبت همگانی به سمت تربیت مدیر سیاسی زن نیست چون نظام جمهوری اسلامی، نظام سرمایه‌داری نیست که به دنبال استفاده تبلیغاتی از زن باشد؛ بلکه در این نظام، نقش زنان در سطوح علمی و فکری برجسته‌تر از سطوح سیاسی است.
بایستی بکویم که بدون تردید زن دارای نقش اساسی در خانواده می‌باشد. زن در محیط خانواده دومین عرصه‌ی رشد و بهره‌وری زندگی را طی می‌کند و چنین نیست که او اسباب کمال دیگری شود، بلکه در همه‌ی مزایای زندگی سهیم است، چه به عنوان همسر و چه به عنوان مادر.
می‌توان گفت که امور داخلی منزل با بانوی منزل است و در اسلام او به عنوان مدیر داخلی یا معاون اجرایی معرفی شده است. در یک اداره‌ نیز مدیر یا رئیس، مسئولیّت کل را برعهده دارد، معاون اجرایی نیز مؤظف به نظارت بر حسن انجام کارها و پیگیری وظایف خود است. هرچند که یک نظارت کلّی از رئیس بر او هست. در خانواده نیز همین‌طور است. کلّ شاکله و نظام خانواده تحت مسئولیّت مرد است. امّا وقتی داخل منزل آمدیم اداره منزل با بانوی منزل است.
در حقیقت، چون زن اساس شکل‏گیرى هویت خانواده است و حتى شخصیت اجتماعى همسر و فرزندان متأثر از فاعلیت اوست لذا سعادت و شقاوت خانواده منسوب به اوست.
مهم‌ترین وظیفه براى زوجین را به صورت عام و براى زن به صورت خاص، حسن سلوک و زیبایى در رفتار و معاشرت نیکو معرفى مى‏کند، و از آن جهت که در تقسیم وظایف و تدبیر امور منزل مسئولیت آرامش و سکونت خانواده به عهده او گذارده شده و کلیدهاى عاطفه و رموز ایجاد روابط قلبى و روانى مناسب در طبیعت به دست اوست، لذا قانون‏گذار حکیم هستى بر اساس داده‏هاى خاص زنان که مظهر مودت و رحمت حق و مظهر زیبایى‏هاى خلقت‏اند.
ستانده‏ها و انتظارى مناسب با جایگاه او دارد که با وظایف مرد که تدبیر و سیاست‌گذارى خارج از خانه و تدارک امور مالى و تأمین امنیت خارجى خانه است، فرق دارد؛ لذا در پرهیز از هرگونه تشنج آفرینى و منش‏هاى غیر متعارف و ناشایست؛ زشت‏خویى و ترش‏رویى را شدیداً براى مادر و همسر مذمت مى‏نماید و او را نقش‌آفرین در ثبات، امنیت، سلامت جسم و روان و منشأ پویایى و حرکت اعضا محسوب مى‏نماید.
در پایان باید پذیرفت که در جامعه کنونی ما علی‌رغم وجود قوانین صریح اسلامی، بین ایفای نقش مؤثر زن و مرد در پیشرفت کشور فاصله وجود دارد اما این فاصله خواست اسلام و قوانین کشورهای اسلامی نیست؛ بلکه نتیجه سلطه برخی مردان متحجر و جاه‌طلبی است که حضور قوی و پر رنگ زن را نپذیرفته‌اند؛ زن در اسلام همان رب‌البیتی است که جامعه را مدیریت می‌کند و مهم‌ترین و بیشترین سهم را در پیشرفت کشور داراست؛ فراموش نکنیم که ما به دنبال پیشرفت کشوریم و نه توسعه قدرت‌طلبانه غربی!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *