یادداشتی از محسن عباسیفرد در پایگاه تحلیلی- خبری درسانیوز؛ آقایان باور کنید؛ واقعاً مردم خستهاند!
در روزگاری نه چندان دور به ویژه دهههای ۵۰ و ۶۰، مردم شهرهای مختلف کشور علاقه زیادی به مباحث سیاسی و تحلیل این نوع موضوعها با یکدیگر داشتند، آنان از هر فرصتی برای گفتوگو و تبادلنظر استفاده میکردند، در کنار دکههای روزنامهفروشی و یا در میان کوچه و بازار یکدیگر را به حرف میگرفتند و بحثهای سیاسی به راه میانداختند، تا جایی که این مباحث در برخی موارد بین یک یا چند نفر از مردم آنچنان داغ میشد که حسن ختام آن بعضاً به جدال لفظی و حتی فیزیکی میانجامید.
اما در سال ۱۴۰۳ دیگر اینگونه نیست و به نظر میرسد که ورق به کلی برگشته است، کافی است به عنوان موافق یا مخالف موضوعی، در مترو و اتوبوس سر صحبت و بحث سیاسی را باز کنید، بلافاصله با واکنشهای گوناگون و در بیشتر موارد پرخاشگرانه برخی از شهروندان مواجه میشوید که خطاب به شما میگویند: « آقا بس کن دیگه خسته شدیم از بحث سیاسی!»
این تمام ماجرا نیست این روزها کافی است در اماکن شلوغ و پر تردد مانند بازار تهران با دقت روی در و دیوار مغازهها نگاهی داشته باشید با اطلاعیههایی با این مضمون مواجه میشوید: « مشتری محترم! لطفاً در این مکان بحث سیاسی نفرمایید» این نوع نوشتهها و اطلاعیهها درسطح شهر و به ویژه در مغازهها و اماکن کسب و کار زیاد مشاهده میشود، تصویر منتشر شده در این مطلب هم مربوط به یکی از مغازههای قدیمی شهر تهران است که صاحب آن که به گفته خودش از بحثهای سیاسی، انتقادها و گلایههای برخی مشتریانش از وضعیت موجود اقتصادی و اجتماعی کشور خسته و کلافه شده است و با نصب این اطلاعیه از مراجعه کنندگان درخواست کرده تا در محل کسب و کارش از بحثهای سیاسی اجتناب کنند.
متاسفانه این روزها خواسته یا ناخواسته بخشهایی از جامعه و افکار عمومی را به قدری سیاست زده کردهایم که برخی امور طبیعی زندگیشان را به سیاست گره زدهاند و بخش زیادی از افکار عمومی هم از مباحث سیاسی خسته شده است.
این موضوع به یک یا چند گروه و حزب سیاسی هم خلاصه نمیشود، تجربه سالهای گذشته نشان داده است هم گروهی که به عنوان دولت در مستند فعالیت قرار دارد و هم گروههای دیگر که به عنوان منتقد دولت مستقر شناخته میشوند، در شکلگیری فرآیند فرسایش سیاسی جامعه نقش داشته و دارند، مشکلاتی که این روزها گریبانگیر جامعه است نشان میدهد، برخی جریانهای سیاسی در سالهای گذشته نه تنها باری از روی دوش کشور برنداشتهاند بلکه در مواردی با تشدید اختلافات و دعواهای بیهوده، مدام بر مشکلات و چالشهای کشور افزودهاند!
تزریق بیحد و مرز مباحث سیاسی در جامعه، متلکگوییها، کنایهها، حاشیهها، دعواها و سهمخواهیهای سیاسی بین دو یا چند گروه سیاسی و فضاسازی رسانهای از طریق تریبونهای گوناگون نه تنها راه به جایی نمیبرد بلکه بیش از گذشته مردم را از تحلیل و شناخت درست وضعیت موجود، راهکارها و آینده پیش رو ناامید و خسته میکند، البته به این شرایط باید صحبتهای ناامید کننده برخی مدیران را هم درباره شرایط کشور اضافه کرد!
مخاطبان این چند خط سیاهه، شبکههای ماهوارهای بیگانه و در آن سوی مرزها نیستند که وضعیت آنان مشخص و تنها چیزی که برایشان مهم نیست مردم است!
موضوع اصلی به جریانهای سیاسی داخلی کشور مرتبط میشود، انگار برخی از افراد عادت کردهاند که یک اتفاقی بیفتد و بلافاصله دنبال ماهیگیری سیاسی از آن باشند، خیلی هم فرقی بین این جریان و آن جریان نیست، متأسفانه برخی از گروههای سیاسی آنقدر غرق در مباحث سیاسی شدهاند که انگار در کشور موضوع مهم دیگری به غیر از «سیاست» وجود ندارد!
درست است که مباحث سیاسی و اقتصادی و معیشت مردم ارتباط مستقیم با هم دارند اما فراموش نکنیم گره زدن بیش از حد موضوعهای روز جامعه با مباحث سیاسی و گسترش و نشر بدون حساب و کتاب بحثهای بینتیجه از طریق رسانههای جمعی بین افکار عمومی جامعه نه تنها مناسب نیست بلکه جامعهای که سیاست زده شود، از محور اصلی خود که همان همت اجتماعی برای کار و تلاش است غافل خواهد شد.
مردم از مدیران و برنامهریزان تسهیل و نظارت بر اجرای امور را میخواهند و جنجالهای سیاسی باعث میشود تمرکز و انرژی مدیران و مردم هدر رود، افکار عمومی از دعواهای سیاسی خسته است و منتظر اتفاقات بهتر در زندگی روزمره خود است و مدیران باید به این موضوع بیش از گذشته توجه داشته باشند.