یادداشتی از محسن عباسیفرد عضو عضو فدراسیونهای جهانی و بینالمللی روزنامهنگاران (َAIPS)،(IFJ) و (FISU), در پایگاه تحلیلی- خبری درسانیوز؛ شاید مهمترین نامگذاری سال طی بیستسال گذشته دعوت به “سرمایهگذاری برای تولید” در سال ۱۴۰۴ باشد، واضح است که سرمایهگذاری برای تولید نیاز به مقدماتی دارد، با نگاهی جستجوگرانه به گوگل مراجعه و ملاحظه شد که صدها مقاله و مطلب و پایاننامه و میزگرد و سمینار و کنفرانس در دسترس قرار گرفت، دریافتم که این پیشنهاد به ناگزیر باید با ملاحظاتی نسبت به پیش نیاز دعوت به سرمایهگذاری صورت گرفته باشد. بر ان شدم تا پرداختی جامعهشناسانه به این مساله داشته باشم.
سرمایهگذاری برای تولید
برای جذب سرمایهگذاران خارجی و داخلی به تولید در داخل کشور، باید به سیستمهای کلان اجتماعی، اقتصادی و سیاسی توجه کرد. سرمایهگذاران در پی کاهش ریسک، سودآوری پایدار، و ثبات فضای کسب و کار هستند. نظام حکومتی و جامعه باید چارچوبهای نهادی و زیرساختهای اجتماعی-اقتصادی را به گونهای طراحی کنند که این نیازها تأمین شوند.
جامعهشناسی اقتصاد (Economic Sociology) با تمرکز بر روابط اجتماعیِ درون اقتصاد و تأثیر نهادها، شبکهها، و فرهنگ بر رفتارهای اقتصادی، توصیهها و تحلیلهای ویژهای برای جذب سرمایهگذاری دارد. نظریهپردازان این حوزه معتقدند سرمایهگذاری صرفاً یک فرآیند اقتصادی نیست، بلکه عمیقاً تحتتأثیر ساختارهای اجتماعی، اعتماد، و روابط قدرت است.
برای حصول این شرایط ایجاد شبکههای اعتماد بین دولت، بخش خصوصی، و جامعه مدنی(مثلاً شوراهای مشترک صنعت-دانشگاه) ضروری است.
تقویت نهادهای واسط (مثل اتاقهای بازرگانی) که نقش تسهیلگر روابط را ایفا میکنند اجتنابناپذیر است از سرمایهگذاری در دیپلماسی غیر رسمی(مانند تبادلات فرهنگی و علمی) برای ایجاد پیوندهای اجتماعی با سرمایهگذاران خارجی نمیتوان غفلت کرد آیا آمادگی فراهم کردن این بستر را داریم؟
ماکس وبر در روح سرمایهداری و اخلاق پروتستانی آورده نظامهای اقتصادی تحتتأثیر فرهنگ و نهادهای رسمی(مثل قوانین، مذهب، و بوروکراسی) شکل میگیرند.
لذا باید به تقویت “اخلاق پروتستانی”(سختکوشی، عقلانیت، و مسئولیتپذیری) در فرهنگ کار و سرمایهگذاری مبادرت نمود، ایجاد نهادهای بوروکراتیک کارآمد و غیرشخصی که به سرمایهگذاران اطمینان دهند قوانین به صورت عادلانه اجرا میشوند باید تضمین شود.
آیا به این منزلت در حکمرانی نائل شدهایم؟ یا پس از دعوت از سرمایهگذاران عدهای اجیر شده با راهاندازی تجمعات خودجوش به مخالفت با اصلاحات اقتصادی مبادرت خواهند ورزید؟
مورخ و اقتصادیدان برجسته کارل پولانی بر این باور است که بازارها نمیتوانند کاملاً خودگردان باشند؛ آنها نیازمند تنظیمات اجتماعی و حمایت نهادهای جمعی(مانند دولت و نهادهای دینی و اتحادیهها) هستند.
بدون جلوگیری از بازارهای افسارگسیخته که توسط هلدینگهای رانتخوار که نابرابری و بیثباتی ایجاد میکنند نمیتوان در تنظیم مقررات ضد انحصار توفیقی حاصل کرد، از ملزومات دعوت به سرمایهگذاری تقویت نهادهای رفاهی(مانند بیمهبیکاری و درمانی) است تا ریسکهای اجتماعیِ سرمایهگذاری کاهش یابد.
پیر بوردیو جامعهشناس برجسته فرانسوی هم سرمایهگذاری را تنها با سرمایه اقتصادی(پول) ممکن نمیداند، بلکه معتقد است نیازمند سرمایه اجتماعی(شبکهها)، سرمایه فرهنگی (دانش)، و سرمایه نمادین(اعتبار) است.
لذا توسعه سرمایه فرهنگی از طریق آموزش تخصصی نیروی کار، ساخت سرمایه نمادین برای کشور همچون تبلیغ برند ملی(مثلاً “ساخت آلمان” یا “ساخت ژاپن”) و مهمتر از آن تقویت سرمایه اجتماعی با ایجاد انجمنهای حرفهای و شبکههای کسب و کار باید در دستور کار باشد.
جوزف یوجین استیگلیتز ( Joseph Eugene Stiglitz) اقتصاددان معاصر آمریکایی و برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۲۰۰۱ معتقد است بازارها به دلیل اطلاعات نامتقارن(که یکطرف معامله اطلاعات بیشتری دارد) و نقصان اعتماد ممکن است شکست بخورند.(بحرانی که اقتصاد کشور از آن رنج میبرد).
بنابراین برای جذب سرمایهگذاری، حیاتی است که به شفافسازی اطلاعات بازار مثلاً انتشار دادههای باز درباره عملکرد شرکتها تن داد و برای تقویت سرمایه اجتماعی(اعتماد بین افراد و نهادها) برای کاهش هزینههای مبادله اهتمام ورزید، آیا نظام حکمرانی هزینههای این اصلاحات را میپذیرد؟
برنده آمریکایی دیگر جایزه نوبل اقتصاد داگلاس نورث تأکید دارد که نهادهای کارآمد هزینههای مبادله و جذب سرمایه را تسهیل میکنند کند بنابر این اصلاح نهادهای حقوقی برای تضمین اجرای قراردادها بسیار ضروری است، اما آیا نظام مستقر واجد این نهادها هستند؟
نیل فلیگشتاین جامعهشناس آمریکایی و استاد دانشگاه کالیفرنیا – برکلی، پژوهشهای تجربی و نظری را در موضوعاتی از جمله جامعهشناسی اقتصادی، جامعهشناسی سیاسی و نظریه سازمانی انجام داده است.
او بازارها را به مثابه میدانهای سیاسی میداند و معتقد است بازارها توسط قدرت سیاسی و کنشگران نهادی شکل میگیرند بنابر این برای جذب سرمایهگذار باید از سلطه گروههایهای خاص بر بازارها جلوگیری کرد و فضا را برای ایجاد رقابت عادلانه مهیا نمود، اما آیا استان قدس و بنیاد مستضعفان و دهها نهاد خصولتی این اجازه را خواهند داد؟
خانم ویویانا زلیزر Viviana A. Rotman Zelizer جامعهشناس اقتصادی آرژانتین الاصل در نظریات خود اثبات میکند که فرهنگ حتی در فعالیتهایهای به ظاهر عقلانی مانند سرمایهگذاری نقش کلیدی دارد و باورمند است که استفاده از روایتهایهای سازنده مانند تبلیغ ثبات و امنیت و نوآوری برای جذب سرمایهگذار اهمیت فراوان دارد.
رابرت پاتنام Robert putnam استاد علوم سیاسی در دانشگاه هاروارد به اهمیت شبکههای اعتماد و همکاری داوطلبانه در رشد اقتصادی تأکید میکند و بر سرمایهگذاری در پروژههای جمعی مثل زیرساختهای عمومی که اعتماد اجتماعی را تقویت میکند توصیه میکند.
دارون عجم اوغلو Daron Acemoglu و جیمز رابینسونJames Robinson استدلال میکنند که نهادهای اقتصادی-سیاسی فراگیر بر خلاف نهادهای استثماری رشد بلندمدت را ممکن میسازند، بنابر این برای حصول نتیجه در این امر باید به ایجاد نهادهایی پرداخت که فرصتها را برای همه گروهها حتی خارجیها فراهم میکند.
آیا آمادگی این اصلاحات در نظام حکومتی متصور است؟
در جمعبندی نهایی حداقل توصیههای کلیدی جامعهشناسی سیاسی- اقتصادی برای جذب سرمایهگذاری پیشنهاد میشود:
الف- تقویت اعتماد نهادی، سرمایهگذاران تنها در صورتی ریسک میکنند که به ثبات نهادها(قضایی، مالیاتی، سیاسی) اعتماد داشته باشند.
ب- شبکهسازی بین بخشهای مختلف.
اقتصاد مدرن نیازمند همکاری بین دولت، بخش خصوصی واقعی، دانشگاهها، و سازمانهای مردم نهاد است.
ج- فرهنگ اقتصادی مشارکتی.
جوامعی که فرهنگ همکاری و مشارکت جمعی دارند، برای سرمایهگذاران جذابترند.
د- کاهش نابرابریهای ساختاری.
نابرابری شدید باعث بیثباتی اجتماعی و کاهش جذابیت سرمایهگذاری میشود.
ه- انطباق با هنجارهای جهانی.
سرمایهگذاران بینالمللی انتظار دارند کشور میزبان با هنجارهای جهانی(مثل حقوق بشر، محیطزیست) همسو باشد.
هر چند در ناصیه نظام مستقر رعایت چنین شرایطی ملاحظه نمیشود، وجود الیگارشها و جریانهای سیاسی برخوردار از رانت و نفوذ، حیات خود را با تأمین شرایط مستعد برای رشد اقتصادی سازگار نمیدانند، سیاق عملکرد سیاسی آنها در سه دهه گذشته این را اثبات میکند.