روایتی تلخ از بد رفتاری با بیماران در بیمارستان طالقانی تهران!
محسن عباسیفرد گزارشگر پایگاه تحلیلی- خبری درسانیوز؛ در بیمارستان طالقانی تهران چه خبر است هر روز اتفاق جدیدی میافتد و کسی ورود پیدا نمیکند و این روند تا به کی باید ادامه داشت باشد؟
از ماجرای آن کودک خردسال بگذریم امروز هم اتفاق جدیدی در بیمارستان طالقانی افتاده که خبرساز شده است.
هرچند که رعایت منشور اخلاقی بیمار و کادر درمان همواره مورد تأکید متولیان وزارت بهداشت بوده و پاسخگویی به پرسشهای درمانی مردم در مراکز درمانی خواستهای به حق و منطقی است؛ چرا که بیماران در دوران بیماری به اندازه کافی درگیر آسیبهای جسمی و روحی بیماری خود هستند و تنها همدردی و همنوایی کادر درمان میتواند التیام بخش روح و روان آنان باشد.
در این میان با آنکه این قاعده رفتاری و حرفهای از سوی کادر درمانی بیمارستانها رعایت میشود اما هستند برخی افراد حوزه درمان در برخی مراکز درمانی که این موضوع بدیهی را رعایت نکرده و با رفتار نامطلوب خود باعث آزرده خاطر شدن بیماران و همراهان آنان میشوند.
نحوه برخورد با مراجعان و بیماران در مراکز درمانی به ویژه بیمارستان طالقانی تهران همواره مورد گلایه مردم بوده اما این توقع وجود دارد که برخورد در بیمارستانهای دولتی مطلوبتر باشد.
آنچه در ادامه از نظرتان میگذرد روایت تلخی از برخورد ناشایست کادر درمان در بیمارستان «صالقانی» تهران است و یکی از مخاطبان پایگاه تحلیلی- خبری درسانیوز آن را در اختیار این پایگاه گذاشته است.
شاید به نظر برسد که نحوه برخورد با مراجعهکنندگان در چنین مراکز درمانی در تهران متفاوت از مراکز شهرستانهاست، اما شواهد و قرائن چیز دیگری میگوید.
یکی از این مراکز بیمارستان طالقانی تهران واقع در بزرگراه شهید چمران، خیابان یمن، خیابان شهید اعرابی، جنب دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، است؛ این بیمارستان در سال ۱۳۵۷ با ۴۲۰۰۰ متر مربع زیر بنا در ۷ طبقه بنام نقاهتگاه کمک شماره ۲ احداث گردید. البته مرکز درمانی «طالقانی» که در جای خود به موارد مربوط به آن اشاره میکنم.
آقای الف که به دلیل بستری بودن بیمارش در بیمارستان طالقانی، نخواست نامش فاش شود، میگوید: بیمارم در بخش (Post cath) بیمارستان طالقانی بستری است. طی چند باری که اجازه پیدا کردم به دیدنش بروم، میدیدم که پرستاران مشغول در این بخش، پاسخ بیمارانی را که در کنار تخت بیمار من بستری هستند را نمیدهند و هر چند که صدایشان میکنند، پاسخگو نیستند.
شاید مسئولان این بیمارستان در این باره چنین پاسخ دهند که حتماً موارد ضروریتری وجود داشته است که پرستار باید به آنان رسیدگی میکرد و در فرصت دیگری به سراغ این بیمار میرفت.
س. ح مراجعهکننده دیگری است که بیمارش را در بخشهای مختلف (ICU G)، (Post ICU)، (Post cath) بستری کرده است و اظهار میکند: هر بار که موفق به دیدن بیمارم میشدم، با عملکرد نادرست مسئولان به ویژه در بخش (Post cath) مواجه بودم. البته یادآوری این نکته ضروری است که در بخشی چون (ICu G)، (Post ICU)، (Post cath) و … بیماران بدحال بستری میشوند که بسیاری از آنان قادر به انجام کارهای عادی روزمره خود حتی نشستن و چرخیدن به پهلو نیز نیستند و یک پرستار مسئول دو تا سه تخت در چنین بخشهایی است و رسیدگی به حال بیماران و پاسخ به نیاز آنان آن هم در این بیمارستان، یک امر بدیهی است.
بیماری که به این بخشها فرستاده میشود، برای تحتنظر بودن منتقل شده است که مراقبت ویژه از وی به عمل آید و لزوم استفاده از مانیتور برای این بیماران یک ضرورت است. حال آن که تمام کابلهای متصل به مانیتور که باید در یکسر دیگر به بیمار من متصل میشدند، دور مانیتور جمع شده بود؛ به گونهای که این دستگاه قابل استفاده نبوده و نیست.
وقتی از مسئول بخش در این باره پرسیدم که چرا کابل مربوط به اندازهگیری اکسیژن خون، ضربان قلب و کاپ فشار خون به بیمارم متصل نیست، گفت: احتمالاً در اثر جابهجایی جدا شده، حال آن که کابلها جمع شده بود، بدون اینکه بیمار توانایی جابهجا شدن از محل خود را داشته یا توسط پرسنل این بخش جابهجا شده باشد.
خانم غلامی هم در این باره، میگوید: وقتی به دیدن بیمارم رفتم، خردههای قرص در اطراف صورت(روی گونه و دور لب مادرم) قرار داشت و به همین دلیل مبنی بر اعتراض به دیدن سوپروایزر رفتم که از بروز چنین مسائلی پیشگیری شود. وقتی به نزد بیمارم برگشتم، مشاهده کردم که پس از تأکید سوپروایزر، سوپ میکس نشده به بیمارم میدهند؛ حال آن که بیمار من فقط آب سوپ یا میکس سوپ را میتوانست بخورد.
این همراه بیمار میافزاید: مادرم به دلیل حالت تهوع، لباسش آلوده شده بود و ۵ ساعت به همین حال باقی مانده بود!
من از مسئولان این بخش بازهم در این باره سئوال کردم و نکته آزاردهندهتر آن این بود که بیماری که توان چرخش به چپ و راست را ندارد و به حالت خوابیده نگه داشته شده و لازم است پرستار در بخش مراقبت ویژه وی را تحتنظر بگیرد، آیا در هنگام تهوع نیاز ندارد که وی را به حالت نشسته درآورند و احتمال خفگی وی در این حالت وجود ندارد؟!
وی ادامه میدهد: مادر من، خود پیش از این ۲۵ سال را در حرفه شریف پرستاری مشغول به فعالیت بود. من در بیمارستان بزرگ شده و تا حدودی از مسائل رسیدگی به بیمار مطلع هستم. از سویی سه ماه حضور در این بیمارستان و قرار گرفتن کنار پرستاران، نکات دیگری را نیز به آموختههای من افزوده است.
اما سئوالم این است چرا کسی که در کسوت شغل شریف پرستاری یا بهیاری مشغول به فعالیت است، آن هم در این بیمارستان که مراجعهکنندگان با ارائه هزینههای گزاف انتظار دریافت خدمات بهتری را دارند، باید از رسیدگی به بیمار امتناع کنند؟
آیا این نحوه رفتار، چیزی غیر از زجر کشیدن بیمار و آزار دادن همراهان است؟
جالب اینکه وقتی در این باره با رئیس بیمارستان و سوپروایزرها صحبت میکنی، مسئولان بخش و پرستاران به دنبال این هستند که هر چه سریعتر بیمار را ترخیص کنند تا دیگر شاهد اعتراض همراهان وی نباشند.
متأسفانه همراهان معترض چند بیمار دیگر نیز از این موضوع گلایه و شکایت داشتند که بیمارشان به دلیل اعتراض به عملکرد نادرست پرسنل، زودتر از موعد ترخیص شده است.
این همراه بیمار ابراز میکند: مادرم مدتی را نیز در بخش (F) این بیمارستان بستری بود. متاسفانه سهلانگاری پرستاران در همه بخشها قابل مشاهده بود. بیمار من به دلیل تزریق بیش از حد سرم به دستور پزشک معالجش دچار تنگی نفس ناشی از آب آوردن ریه شد.
پزشک دستور تزریق لازیکس داد. من در منزل بودم که این خبر به گوشم رسید. یکساعت بعد که بالای سر بیمارم رسیدم، با تعجب متوجه شدم هنوز لازیکس تزریق نشده است! پرستار تخت مادرم با گلایه کردن به من مبنی بر اینکه من رفته بودم چای بنوشم، پاسخ اعتراضم را مبنی بر اینکه چرا بعد از یک ساعت هنوز دارو تزریق نکردهاید داد.
هنوز برایم جای سئوال است؛ مگر پرستاری رسیدگی به بیمار نیست؟! مگر یک ساعت پیش از این مطلع نشدید که باید به بیمار دارو تزریق شود؟
انسانیت کجاست که بیمار یک ساعت تنگی نفس دارد و به راحتی نمیتواند نفس بکشد و پرستار مربوط به ایشان بود، به راحتی اعتراض میکند که رفتم چای بنوشم؟!
سرپرست شیفت عصر بخش نیز پیگیر عملکرد وضعیت نابسامان مادرم طی یک ساعت مورد نظر نشده بود و مدام میگفت: «تزریق کردهایم که بعد متوجه شد تزریق صورت نگرفته است.»
وی میافزاید: موارد به اینجا ختم نشد. متأسفانه بسیاری از اعضای کادر آزمایشگاه توانایی گرفتن خون از مادرم را به دلیل کهولت سن نداشتند. البته در این میان بودند دو، سه نفری که در همان بار نخست تلاش برای گرفتن خون و ورود سوزن سرنگ به رگ، خون میگرفتند و میرفتند.
پرستاری ر این بیمارستان این نکته را به من گفت که وقتی سوزن را داخل رگ میکنند و رگ کشش گرفتن خون را ندارد، پاره میشود و دلیل اینکه پرسنل بارها در همان نقطه که سوزن فرو رفته است، سوزن سرنگ را به هر سو فرو میکنند این است که رگها پاره و خون زیر پوست جمع شود تا از همان برای گرفتن خون استفاده کنند که این اقدام، ناکاربلدی فرد گیرنده خون را میرساند.
یکی از کارکنان آزمایشگاه پس از یک بار تلاش برای گرفتن خون، نتوانست این کار را انجام دهد. بارها پیش از این نحوه کارش را دیده بودم که به همان نحوی که پرستار مادرم گفته بود خون میگرفت و بیمارم را اذیت میکرد، لذا خواستم پرستار بخش این کار را بکند.
پرستار بخش پس از یکبار خون گرفتن با اعتراض این عضو آزمایشگاه مواجه شد که این مقدار خون نیم سیسی کم دارد و کافی نیست. همان طور که پرستار بخش در حال تلاش برای گرفتن خون بود، عضو آزمایشگاه رو به من کرد و گفت:«هر یکبار که مادرت بیشتر سوزن میخوره، من خوشحالتر میشوم!»
غلامی اظهار میکند: از سمت چپ گردن مادرم «سی وی لاین» (سه راه یا لولهای است که جهت برقراری راه وریدی مناسب در بیمارانی که احتیاج به تزریق وریدی دارند به کار میرود) گرفته بودند.
یکی از روزها، دکتر بیهوشی بدون اجازه پزشک و بدون هماهنگی با بخش، با این بهانه که به سفارش یک مرکز درمانی دولتی! سی وی لاین را باید بکشم، اقدام به این کار کرد و هر چه برادر به این کار اعتراض کردند، اعتراضشان مؤثر واقع نشد.
کار به جایی رسید که رئیس بیمارستان و ۳ نگهبان و سوپروایزر به اتاق مادرم آمدند و پزشک بیهوشی را بازخواست کردند. اینکه وی از کجا و به توصیه چه کسی برای این کار آمده بود و چرا سر خود این کار را کرد، هنوز مشخص نشده است!
برخلاف عملکرد سهلانگارانه و غیرمتعهدانه بسیاری از پرسنل این بیمارستان، سوپروایزرها و مدیر بیمارستان به اعتراضها رسیدگی کردند که البته این جای تشکر دارد. اما در عین حال نباید این موضوع را از نظر دور داشت که پرسنل هستند که خدمات را ارائه میکنند و بازخواست رئیس و سوپروایزرها برای آنان مسئولیت به بار نمیآورد.
غلامی از بهیارانی در بخش CCU و ICU G گرفته بود نیز یاد کرد و گفت: واقعاً متعجبم! وظیفه بهیاری که کنار مادرم در بخش قرار گرفته بود چیست و وقتی این را از مسئول هماهنگی پرستار بیمارستان پرسیدم، جوابی نگرفتم.
بهیار وظیفه دارد هر دو، سه ساعت یکبار، بیمار را تغییر پوزیشن دهد، حال یا به تنهایی یا با کمک دیگر بهیاران حاضر در بخش. این نکته را در اینجا بیان کنم که من به عنوان یک فرد عادی، در مدت سه هفته نگهداری از مادرم، نگذاشتم زخم بستر یا هر زخم دیگری روی بدن او ایجاد شود.
اما بهیاری که تجربه دارد و کنار مادرم بوده است، هیچ کدام به مسئولیت خود واقف و متعهد نبودند. نتیجه این کار آن بود که وقتی روز آخر میخواستم مادرم از بخش CCU به بخش عادی منتقل کنند، تمام زیر شکم و کشالههای ران او به اندازه یک بند انگشت و به صورت سرتاسری در پهنای شکم زخم شده بود.
من واقعاً نمیدانم بهیاران در طول مدتی که کنار مادرم بودند چکار میکردند؟! من این موارد را باید از کجا پیگیر باشم؟ چه کسی پاسخگوی من است؟!
وی همچنین به پرستارانی که با یک ساعت و نیم تأخیر در کنار تخت مادرش حاضر میشدند یاد کرد و به جوابگو نبودن دو خانم پرستار که این موارد عادی است! اشاره میکند و میگوید: بیمار بدحال من که با تحتنظر بودن به بخش منتقل شده است و در طول این یک ساعت و نیم پرستار نداشت، باید چطور مورد نظر قرار میگرفت؟ چرا این همه بیمسئولیتی؟!
غلامی از پرستار دیگری یاد کرد که به گفته خودش دکترای پرستاری میخواند، اما نحوه در دست گرفتن قلم اندازهگیری قند خون را هم بلد نبود! خود وی شاهد این بود که قلم را همان طور برعکس گرفته و چند بار به دست مادرش میزند و فشار میدهد که خون بیاید! یا نحوه کار کردن با دریپ که داروهای خاص را به بیمار از طریق سرنگهای بزرگ انجام میدهد نمیدانست و از پرستار دیگری برای یادگیری این موضوع کمک میگرفت.
وی میافزاید: این پرستار حتی نحوه کار با «بایپپ» را هم نمیدانست. وقتی دیدم نحوه قرارگیری ماسک روی صورت را هم نمیداند، خودم ماسک را از او گرفتم و روی صورت گذاشتم و نحوه کار کردن را به او یاد دادم!
یا از سرنگ ۲۰ سیسی برای گاواژ (دادن غذای مایع از طریق لولهای که از بینی به معده میرود) میخواست استفاده کند.
وقتی موضوع را به سرپرستار شیفت بخش گفتم، خندید و گفت: «اولینبار است! و باز هم سئوالم این است؛ برای مریض بدحال، پرستاری که تجربه کار پرایوت بودن را ندارد اعزام میکنند؟!
من موضوع را به خانم سوپروایزر بیمارستان گفتم. همچنین با آقای پرستار، شیفت شب بیمارستان طالقانی تماس گرفتم. متأسفانه ایشان هیچ رسیدگی نکرد و این بیمسئولیتی مسئولان بیمارستان طالقانی را میرساند که صرفاً به دنبال گرفتن هزینه از بیمار هستند و در قبال کم و کاستیها، ناکارآمدیها، تأخیرها و … پاسخگوی مراجعان خود نیستند.