عدالت آموزشی یا مدرسهسازی؟
یادداشتی از اشکان ویسیزاده در پایگاه تحلیلی- خبری درسانیوز؛ تغییر وزیر آموزشوپرورش، رخداد اصلی و کانون تحولات امسال این حوزه بود و همه چشمها به تغییرات و برنامههایی بود که از ساختمان خیابان قرنی بیرون میآمد؛ وزارتخانهای که منتظر بودیم بعد از ورود علیرضا کاظمی به کابینه، جانی تازه در آن دمیده شود.
او از بدنه همین وزارتخانه و با اعتماد کامل مجلس انتخاب شد و تاکید موافقان او هم روی همین نکته بود که با مشکلات آن آشناست و نوبت تغییر رسیده است.
کاظمی هم مثل همه وزرای آموزشوپرورش سابق با کلیدواژه عدالت آموزشی به میدان آمد و قرار بود مسیری تازه بسازد و فعالان صنفی، دانشآموزان و فرهنگیان منتظر بودند نشانههایی از این تغییر ریل را ببینند، اما حالا بعد از ششماه بهنظر میرسد دولت چهاردهم هم مدرسهسازی را اصل اول و آخر عدالت آموزشی دیده و بهرسم دولتهای دیگر، این بیل و کلنگ به دست گرفتن است که تبدیل به شاخص اجرای عدالت و تقویت مدارس غیردولتی شده است.
سوالی که همچنان برای بسیاری از فعالان صنفی باقی مانده، این است که آیا همچنان باید عدالت آموزشی را فقط در تامین مدرسه دنبال کرد؟
پاسخ آن را همه میدانیم؛ ساخت مدرسه سرانه آموزشی را افزایش میدهد اما تأکید روی آن مفهوم عدالت آموزشی را به ساختمانسازی تقلیل میدهد. مسعود پزشکیان هم در گفتههایش روی اصلاح سیستم آموزشی تاکیدی جدی دارد، مثل همین دو ماه پیش که گفته بود: «عمیقاً معتقدم اگر نظام تعلیم و تربیت کشور اصلاح و عدالت آموزشی برقرار نشود، مملکت درست نخواهد شد.» نگاهی که فعلاً آن را به شکل مدرسهسازی در وزارتخانهاش دنبال کرده است. ما هنوز امیدواریم که چنین نباشد.
موافقان کاظمی، رویه ششماه گذشته را با ملاکهای خاص ارزیابی نمیکنند و تاکیدشان روی شرایط خاص کشور است و بهبود پرداخت بازنشستگان و حقالتدریسیها قابل تقدیر میدانند. بااینحال نقد به رویکرد در حوزه عدالت آموزشی و آماده نبودن برای رویارویی با باقی مشکلات پابرجاست. باید به کاظمی فرصت داد؟
قطعاً. او هنوز سهسالونیم فرصت دارد تا رویکرد دیگری را برای عمل به وعدههایش پیدا کند و به ما نشان دهد که آرزوی دسترسی برابر به فرصتهای آموزشی برآورده میشود و لزومی ندارد تاکید کنیم ساختمان و تجهیزات فقط یکی از مصداقهای تبعیض و نابرابری است، نه اصلیترین آنها.
