ماهرخ فلاحی، بانوی کارآفرین برجسته‌ی ایرانی

کد خبر: 42473

ماهرخ فلاحی متولد تهران و اهل طالقان است؛ بانویی بزرگ شده در خانواده‌ای اهل مطالعه و مطالعه‌کردن جزیی از زندگی ماهرخ بود با خاطراتی از مادربزرگ‌‌هایی که سرگرمی‌شان خواندن حافظ‌ و خیام بود؛ هرچند که ماهرخ روزهایش را با شاهنامه‌خوانی پدر به اتمام می‌رساند اشتیاقی که در ماهرخ نیز دیده شد،

مهسا حاجیان – گزارشگر پایگاه تحلیلی‌- خبری درسا نیوز؛ ماهرخ فلاحی متولد تهران و اهل طالقان است؛ بانویی بزرگ شده در خانواده‌ای اهل مطالعه و مطالعه‌کردن جزیی از زندگی ماهرخ بود با خاطراتی از مادربزرگ‌‌هایی که سرگرمی‌شان خواندن حافظ‌ و خیام بود؛ هرچند که ماهرخ روزهایش را با شاهنامه‌خوانی پدر به اتمام می‌رساند اشتیاقی که در ماهرخ نیز دیده شد، شاید به همین‌خاطر بود که در پنج‌سالگی پشت نیمکت مدرسه نشست و شاگرد اول کلاس آن‌ سال شد، و توانست در ۱۷سالگی در کنکور شرکت کند. در آن دوران در دو رشته حقوق و زبان انگلیسی قبول شد و اشتیاق یادگیری باعث آن شد  تا ماهرخ مزمان هر دو رشته تحصیلی را ادامه بدهد.

دو رشته‌ای که ماهرخ از آنها دل نکند و هر دو را به‌طور همزمان پیش برد و قصه‌هایی را در زندگی‌اش رقم زد تا این‌که به سن بازنشستگی رسید. دورانی که تمام سرمایه ماهرخ هفت گوساله وارداتی شد؛ سنی که برای او متفاوت از سایرین بود و توانست با فراغ‌بال به‌دنبال آرزوی دوران کودکی برود و در راه تحقق آن سر از شورای ‌شهر دربیاورد و بقیه داستان را رقم بزند،  هرچند که داستان زندگی ماهرخ فلاحی چگونه رقم خورد نیز حکایتی دارد.

خوب که در آن برهه در نخستین کلاس کنکور آن دوران زبان تدریس کرد. در چشم‌برهم‌زدنی چهار‌سال گذشت و به‌عنوان دبیر نمونه انتخاب شد؛ عنوانی که باعث شد بالاترین میزان قبولی را داشته باشد روزهای خوشی که سپری شدند و ماهرخ به سن بازنشستگی رسید و در این راستا پای صحبت‌های او نشسته‌ایم تا قصه‌ زندگی‌اش را برای‌مان روایت کند و به صورت گزارش با هم مروز کنیم.

ماهرخ از تلخ‌ و شیرین زندگی‌تان می‌گوید: قشنگی زندگی به همین تلخ و شیرین‌هاست. این را از صمیم قلب می‌گویم. ماهرخ نیز در تمام این سال‌ها هم تلخی‌ها را چشید تا روزی برسد با شیرینی‌های زندگی کامش را شیرین کند. به‌واقع نمی‌توانم بگویم کدام بخش زندگی‌ام شیرین بوده و کجاهایش تلخ. مادر شدن، تحقق رویای کودکی‌ام؛ ورشکستگی‌ که بارها پیش آمده، تعطیلی گاوداری‌های دیگر، آموزش سوزن‌دوزی به زنان و دختران زاهدانی و مستقل‌شدن آنان و فروش محصولات‌شان به ترکیه، سه مدال طلایی که در جشنواره‌ها به گردن گاو من آویخته شد؛ همه و همه در کنار هم سال‌های زندگی من را تشکیل داده‌اند؛ سال‌هایی که همگی را دوست دارم و مرور همه آنان لبخند به لبم می‌آورد؛ علاقه به این کار و انسی که با حیوانات گرفته‌ام باعث شده به کارم ادامه بدهم، البته از همان ابتدا هم با نیت اقتصادی وارد این کار نشدم. انگیزه ورود من به این کار تحقق رویای کودکی‌ام و فرار از بیکاری بود و در کنار این‌ها می‌خواستم کمکی به اقتصاد کشورم کنم. هرچند که سعی می‌کنم در حد توان تجربیاتم را در اختیار دانشگاه‌ها قرار بدهم و براساس تعاملی که با دانشگاه‌ها دارم، فارغ‌التحصیلان دامپزشکی و دامپروری را برای گذراندن دوران کارآموزی می‌پذیرم، به‌خصوص دختران را. دلیل اصلی این کار من هم این است که بیشتر خانواده‌ها دوست ندارند دختران‌شان بیرون شهر کار کنند و از آن‌جایی که من خانم هستم با خیال راحت به دختران‌شان اجازه می‌دهند و خوشبختانه خیلی از همان دانشجویان امروز برای خود مرغداری و گاوداری کوچکی دست‌وپا کرده‌اند.

ماهرخ از بزرگترین ترس زندگی‌شان می‌گوید: شاید بتوانم به جرأت بگویم ماهرخ انسان نترسی است. در واقع تابه‌حال که از خدا ۷۵‌سال عمر گرفته‌ام، از چیزی نترسیده‌ام. همیشه اهل ریسک بوده‌ام و در تمام برهه‌های زندگی‌ شخصی و کاری‌ام سعی کرده‌ام با تکیه بر توانمندی‌ها و تلاشم و درنهایت توکل به خدا به امور و اهدافم بپردازم. شاید یکی از چیز‌هایی که این روزها بین جوانان می‌توان دید این است که اهل ریسک‌کردن نیستند، به‌خصوص در حوزه کارآفرینی، چون به هر جوانی که پیشنهاد کاری را می‌دهید، نخستین چیزی که از آن ترس دارد و بازگو می‌کند این‌که ریسک است و می‌ترسم ورشکست شوم. به‌نظر ماهرخ که سال‌ها کارآفرین بوده، ترس از شکست باعث می‌شود ریسک نکنیم، درحالی‌که آدمی باید با تکیه بر توانمندی‌ها و پشتکار خود و توکل به خدا اهدافش را دنبال کند.

ماهرخ فلاحی. در باره الهام‌بخش‌ترین فرد زندگی‌اش می‌گوید: پدرم. مردی که در کسوت قضاوت و همیشه الگوی مناسبی برای من و برادرم بود. همیشه با کارهای کوچک درس‌های بزرگی به ما می‌داد و در تربیت ما کوشا بود. همیشه دغدغه این را داشت که ما را با سختی‌ها و مشکلات آشنا کند و در کنار آن با دردهای جامعه آشنا شویم. شاید یکی از دلایل نترس بودنم پدرم باشد. خوب به خاطر دارم روزهایی که مدرسه تعطیل بود پدرم من و برادرم را به محل کارش می‌برد و اگر گاهی ما امتناع می‌کردیم، موارد تشویقی در نظر می‌گرفت تا ما ترغیب شویم. پدرم خط خوشی داشت و من آن را به ارث برده‌ام، گاهی برای تشویق من می‌خواست تا همراش بروم و گفته‌های متهم را به‌عنوان منشی یادداشت کنم و ماهانه مبلغی هم به‌عنوان حقوق به من می‌داد، از همان‌جا بود که دردهای جامعه را دیدم و خودم را مکلف دانستم در حد توان برای رفع آن تلاش کنم.

ماهرخ که ۷۵ بهار که را پشت‌سر گذاشته‌ است و از همان ابتدا بانوی فعالی بوده‌اند، در مورد ارزشمندترین چیزی که انسان در زندگی می‌تواند به آن دست یابد، چنین می‌گوید: خوشنامی و شهرت نیک. دو مقوله‌ای که می‌تواند برای همیشه برای انسان باقی بماند، حتی بعد از مرگ. البته خدمت به خلق نیز در جایگاه خود ارزشمند است و شادی و رضایت‌خاطری دارد تا زمانی که تجربه‌اش نکنید، نمی‌توانید وصفی از آن داشته باشید. در چند خیریه فعال هستم، اما به جرأت می‌گویم که بعد از فعالیت در آنها هیچ‌گاه احساس خستگی نکرده‌ام، چون بزرگترین حس یعنی شادی و رضایت‌خاطر را تجربه کرده‌ام.

این خانم کارآفرین کشور در ابتدا به عنوان دبیر در دبیرستان‌های تهران مشغول به کار شد و بعد از مدتی انتخاب شد تا برای آموزش خط بریل به آمریکا برود و حدود ۱۶سال رئیس آموزش نابینایان ایران بود.

او پس از بازنشستگی و در سال ۱۳۵۶ به دلیل آشنایی و علاقه‌ای که به دامپروری و پرورش حیوانات اهلی داشت منزل شخصی خود را فروخت و به کمک همسر‌خود یک واحد پرورش گاوهای شیرده از نژاد هلشتاین در محمدشهر کرج دایر کرد. در ابتدا توانست تنها حدود ۱۰ نفر را مشغول به کار‌کند که بیشتر این افراد را بانوان تشکیل می‌دادند و دلیل این کار راهم تشویق بیشتر زنان به کار و فعالیت در خارج از خانه عنوان می‌کند. او توانست رفته‌ رفته تعداد این افراد را افزایش دهد و برای بانوان بیشتری ایجاد شغل کند.

واحد دامپروری خانم فلاحی تا به امروز نیز فعالیت دارد و همچنان برای تعداد زیادی از افراد ایجاد شغل کرده است.‌ اما به دلیل هزینه‌ی زیاد علوفه و ‌سنگین بودن مخارج پرورش گاو، خانم فلاحی و همکارانش تصمیم گرفته‌اند که به پرورش بز نژاد سانن فرانسه که کم هزینه‌تر بود و دارای شیر بسیار مفیدی است بپردازند و شیر آن را به واحدهای تولیدی لبنیات و برخی واحدهای تولیدی دارو تحویل دهند.

ماهرخ فلاحی ‌تنها به این‌کار بسنده نکرد و به همراه چند تن از دوستان خود که در این حرفه مشغول به کار بودند انجمن زنان کارآفرین را تشکیل دادند و به ثبت رساندند وشروع کردند به یافتن بانوان توانمندی که در سراسر کشور وجود داشتند.

ماهرخ فلاحی بانویی بود که در شغل دامپروری که شغلی منسوب به آقایان است به موفقیت‌های زیادی رسید و در ۳سال متوالی توانست در جشنواره برترین کارآفرین ایران مدال طلا را به دست آورد. این موفقیت او باعث شد که تلاش خود را برای یافتن بانوان توانمند بیشتر کند و بانوان را به خودباوری برساند و سپس به آموزش آنان بپردازد.

او توانست در این حوزه نیز موفق شود و بانوان کارآفرین زیادی را در زاهدان، کردستان و… پرورش دهد.

انجمن زنان کارآفرین تا به امروزه به قوت خود باقی مانده است و اکنون دارای ۱۸۰ عضو است که هرکدام یک از آنان یک کارآفرین موفق هستند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *