روز کارگر و کارگران بندرشهر.
یادداشتی از محسن عباسیفرد در پایگاه تحلیلی- خبری درسانیوز؛ حادثه دلخراش انفجار و آتشسوزی در کانتینرهای بندر شهید رجایی بندرعباس، خانوادههای زیادی را داغدار و موجب آسیب بسیار زیاد به جان و زندگی و اقتصاد این منطقه شد.
اتفاقی که میبایست هرچه زودتر درباره دلایل و عواملش به شکل رسمی پرده برداشته شود و واگوییها و گمانهزنیهای متکثر رسانهای را با یک گزارش دقیق، شفاف و قابل اطمینان مشخص کنند.
(ای کاش بعد از مشخص شدن دلایل، نشست خبری با خبرنگاران رسانهها در محل حادثه هرچه زودتر برگزار شود.) اما در پی این حادثه برخی اخبار بسیار دلخراش است. «بر اثر انفجار ۹۰ درصد کارگران و کارکنان شاغل در شرکتی که انفجار در آن رخ داده مصدوم شدهاند».
هنوز هم آمار دقیق تلفات و مجروحان این حادثه تکمیل نشده، زیرا برخی از نیروها در زیر آوار ماندهاند. «نزدیکترین روستا به بندرگاه خونسرخ است روستایی که حالا همه مردمش مجبور به تخلیه اضطراری شدهاند».
دبیرخانه کارگر هرمزگان هم اظهار کرده است که از میان قربانیان تأیید هویت شده تاکنون، صدر درصدشان کارگر بودهاند. از طرفی درمیان قربانیان سه کارگر زن شناخته شده و تعدادی مفقود زن هم حضور دارند. یکی از روشهای همدردی با بازمانگان هویتدار کردن این افراد است. کشتهشدگان و مصدومان تنها یک عدد نیستند. ایشان برای خود کسی هستند.
عکس، نام و مشخصات ایشان میتواند تسلایی برای بازماندگان باشد و امکانهای همدلی را انسانیتر میکند. چند روز دیگر روز کارگر است و میدانیم بنای تولید و خدمت در یک جامعه بردوش این قشر خدوم است.
قشری که پایینترین میزان درآمد را دارند و تقریبا هفت دهک درآمدی زیر خط نسبی فقر را تشکیل میدهند. قشری که به قدر کفایت سبد مصرفیشان تنک و خالیست و هرگونه تغییر و دستکاری در آن آثار بسیاری بر زندگی و زیست اعضای خانواده آنان دارد.
حال در نظر بگیرید در یک حادثه بالای هزارنفر از خانوادههای این کارگران درگیر مسائل عدیدهای شدهاند. ضرورت پرداختن به این موضوع و پیگیری وضعیت و مطالبات قول داده شده به این کارگران بسیار اهمیت دارد.
یادمان نرود که جبران خسارت و دیه در حوادث صرفاً یکی از راههای فوری رسیدن به آلام این خانوادههاست. در اغلب این حوادث منجر به مصدومیت، فوت یا از دست دادن شغل خانوادهها بعد از اینکه ماجرا از زیر توجه رسانهها و دولت خارج میشود زمان شروع مشکلاتشان است. طبیعی است که وجود تشکیلات کارگری برای پیگیری و نمایندگانی از دولت برای پاسخگویی مستقیم برای آینده ضروریست.
یادمان نرود که معیشت و امنیت شغلی از مهمترین مطالبات کارگران است. حداقلهایی که میتواند ثبات و امکان برنامهریزی برای زندگی آینده خود و اعضای خانواده خود را به ایشان بدهد.
انواع قراردادهای کار موقت، ضعفهای در بیمه حوادث، بیکاری، بازنشستگی و … همگی گویای آن است که هر مجموعه کارگری عظیم نیازمند تشکلهای صنفی و کارگری است. پرسش اصلی در این حادثه این است که مجموعهای به این عظمت با تعداد بالای کارگر وجود دارد. چرا صرفاً نامی از خانه کارگر استان میشنویم؟ چرا هیچ نهاد صنفی یا نماینده کارگری وجود ندارد؟
شاید مهمترین اقدام دولت تلاش برای تشکلسازی و غیر امنیتی دیدن سندیکاهای کارگری باشد. تسهیل مجوزها، حمایت از تشکیل ایشان در برابر کارفرمایان دولتی و غیر دولتی و ذینفع شمردن این تشکیلات در تصمیمگیریهای مرتبط با کارگران از اهمیت بالایی برخوردار است.